فرستنده جعفری- سال 61 بعدازعملیات رمضان در پست امدادی در اهواز رزمنده ای از نجف آباد اصفهان را با تب بالای 40 درجه به من تحویل دادند. 5 روز تمام بالای سر ایشان بودم و مرتب پاشویه انجام می دادم. ایشان مشکوک به تیفوئید بودند. بالاخره بعد ازاین مدت حالشان بهترشد و داروها اثربخشی خود را گذاشتند. ایشان بسیارکم حرف و دارای رفتاری خاص بود که چهره او را درنظر ما به شهادت نزدیک می خواند. بعداز مرخص شدن وی، گهگاهی در یاد آوری خاطراتم اشاره ای به ایشان داشتم.

 تااینکه دراسفندماه سال 92به محفل خواهران خادم الشهدا درحسینیه منازل ارتش که کنارمعراج الشهدا بود جهت بیان خاطرات دعوت شدم. دربین خاطراتم یادی ازاین عزیز بزرگوار نمودم و از حجب وحیایی گفتم که رزمندگان داشتند. در انتها گفتم اینکه نمی دانم الان این رزمنده شهید شدند ویادرقیدحیات هستند.

 ناگهان ازکنار مجلس خانم جوانی گفت خانم تاج الدینیان ایشان درعملیات خیبرمفقودالاثرشدند. بعد ایشان ازمن خواستندکه بامادر و همسر و فرزندانش تماس داشته باشم وخاطرات شهیدرابرایشان بگویم ولی من مخالفت کردم. تا اینکه 1سال بعد یعنی 93ایشان را به عنوان شهیدگمنام در دانشگاه شاهین شهربه خاک سپردند و باز یک سال بعد دراسفندماه 94 شناسایی و ازگمنامی خارج شدند.

اوشهید "رضا رضایی "اعزامی ازنجف آباد اصفهان بود.
یادهمه شهدای عزیزگرامی باد

راوی : خواهر تاج الدینیان
ایثارگر و جانباز شیمیایی هشت سال دفاع مقدس از اهواز
گروه تلگرامی هشت فصل عاشقی