تاریخ : 1395,شنبه 26 تير17:44
کد خبر : 47515 - سرویس خبری : اخبار

سهامدارانقلاب! داستان عجیبی شده روزگارما...


سهامدارانقلاب! داستان عجیبی شده روزگارما...

خانم حسینی نماینده مجلس درنطقی که بایدبه مسایل ومشکلات حوزه انتخابیه اش رسیدگی کندوازمشکلات کشورونوع بدبختی که گریبان مردم راگرفته صحبت کند،به ناگهان ازمیکروفن مجلس سوءاستفاده میکند

رضا امیری فارسانی

رضا امیری فارسانی - خانم حسینی نماینده مجلس درنطقی که بایدبه مسایل ومشکلات حوزه انتخابیه اش رسیدگی کندوازمشکلات کشورونوع بدبختی که گریبان مردم راگرفته صحبت کند،به ناگهان ازمیکروفن مجلس سوءاستفاده میکندوبه دفاع ازپدرش که گویابواسطه موقعیتی که داشته است حقوقهای نجومی دریافت داشته می پردازد و دریک جمله، دورازانتظارهمه میگوید:که پول پدرم به کسی ربطی نداردومافقط سهم مان راازنقلاب برداشته ایم! یعنی اینکه سهامدارانقلاب هستیم وخودشان راصاحبان ومالکان انقلاب میدانندکه دراین ارتباط بایدگفت دخترکِ بی چشم وروچگونه محاسبه کرده که اینهمه حقوق را حق پدرش میداند؟!

آیا پول پیراهن های یقه گرد بابا، پول تیغ هایی که پدرش برای خط انداختن به ریشش، پول تسبیح هایی که طی این سالیان مصرف تظاهرکرده رابرداشته است ویاسهام دیگری هم ازانقلاب طلب کارند که مااطلاع نداریم؟

خانم حسینی چگونه حساب کرده ایدکه سهمتان اینقدرشده؟ 

چگونه وباچه رویی،باچه شرفی،باچه اخلاقی،این حرفها را می زنید؟

اگرسهم شما این پولها بوده، پس سهم دخترشهیدی که روزانه پانصدنان میپزد برای مغازها چقدر است؟!

سهم جانبازی که سی سال است شبهاتاصبح از تنگی نفس، از درد ریه هایی که بخاطر آرامش تو هزینه کرده بیدار است ودرد میکشد! همان شبهایی که شما و پدرعزیزتان ازسنگینی غذایی که خورده اید با شیاطین سروکله میزنید، جانبازِ دربه در، سهم سی سال شب نخوابیدن  و دخترشهید سهم ازخواب پریدن، بی کسی و زارزار گریه کردن خویش را دریافت می کنند!

آیا محاسبه کرده اید چند برابر شما سهم ندارند از این انقلاب؟!

خانم حسینی چرا شرافتتان را با پول معامله میکتید؟ مگرشماچه کار مثبتی برای انقلاب انجام داده اید؟ کدام قطره خون ازکدامین اعضای خانواده ات برای اعتلای انقلاب به زمین ریخته شده؟ کدامین انتظار تلخ را احساس کرده اید که مانند انتظار مادرانِ مفقودالجسد و مفقودالاثر، کمر را شکسته و چشمهای دوخته شده به درب خانه، کم سو و ناتوان کرده است؟

پدر و مادرانی که بیش ازسی سال است چشمشان به درب خانه دوخته شده و گاهی هنگام خروج از منزل کلید منزل را به همسایه و بقال سرکوچه میسپارند تا اگر در غیابشان فرزندشان آمد، به منزل برود و زیر تابش آفتاد و در سرمای زمستان نایستد؟!

کدامین زجر همسرشهیدی را چشیده ایدکه درسن بیست سالگی تنها یاورش را فدای ارزشها کرد و سی سال است حسرت یکروز بودن درکنار همسرش را دارد؟

خانم حسینی بنظرمیرسد وقتیکه دردهای دردکشیدگان وبی ادعای آنها رابا خواسته شما و پدرتان مقایسه کنیم نتیجه اش میشود همان کلام امام راحل که فرمودند: نگذارید مملکت به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.

امیدوارم حداقل مردمانی که رای خودشان را تلف و صرف شما کردند به این نتیجه برسند که کارشان فاقد ارزش بوده و مطلب برایشان روشن شود که شما آن مهره دلسوزی که درتبلیغات انتخاباتی تان اشاره میکردید نیستید. این حداقل کاریست که انشاالله مردم فهیم مادرارتباط باشما انجام خواهند داد. 

اما داستان پدرتان و آنچه بعنوان سهم از سرمایه این کشور به ارث برده همیشه ازقدیم الایام بزرگترها به ما گفته اندکه تنها مسئله ای که شوخی بردار نیست و نمیشود آنرا سرسری گرفت خون است! میگفتند خون انسان دامن آدم را میگیرد. 

پدر شما با این عملی که انجام داده بازی کردن، ضربه زدن و خیانت کردن بخون حداقل پانصدهزارنفر از برترین و بهترین جوانان این مملکت است. خدای تبارک وتعالی هرگزخون بندگان صالحش را رهانخواهد کرد.

منتظر عواقب خطرناک این عملتان باشیدکه وعده حق بخصوص دررابطه باخون شهیدان دامان شما را خواهد گرفت و این موضوع خیلی زمان نخواهدبرد.

روزتان بخیرخانم حسینی و دخترآقای صفدرحسینی


کد خبرنگار : 17