تاریخ : 1395,سه شنبه 29 تير17:51
کد خبر : 47667 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

رزمندگان، نماد پندار و کردار نیک



م.ر.ک.جانباز- چهره های بسیار جوان رزمندگان، دلی به بزرگی آرش کمانگیر داشتند که ایران را از جان خویش نیک تر می داشتند.
پهلوانانی از تبار خسروان و رستمان و اشتران مالک. کاری که توسط این تهمتنان صورت گرفت ثبت موجودیت و هویت ایران در دفتر عشق الهی بود. فعل رشادت آنها شجره ای است که در سایه آن فرهنگ دفاع ایرانی و تاریخ مدافعان حریم الله را رقم زده است.
این دلاوران براستی از بهترین شخصیت های دوران ساز پیوند دوباره معنویت فرهنگی ما با دین اسلامند.
جوانان دیروز با پیر جماران خویش بیعتی مجدد با شریعت اسلام کردند که خطبه آن به زبان پارسایان خوانده شد .
زرتشت در گفتار نیکشان انگشت حیرت به دهان گزید .

 در پندار نیکشان چون نیک نگریست تا به روز حشر خواهد گریست که اینچنین نیک پندارانی را در زمان خویش درک واقع نکرده است.
کردار نیکشان را هر چه خواست با نام آوران دیرین و حال خود تطبیق دهد دچار گمگشتگی دوران دلیران ایران شد.
تاریخ اسطوره ای جهان پر هیاهوی کره خاکی نشانی از پرتو نورانی این نیک صفتان وطن پرست را در کالبد پر طمطراق خویش ندارد.
جان شیرین را در کف دستان انسانیت بنام یا زیارت یا شهادت هدیه راه زوار اهل بیت کردند.  

 هنگامی که "هووخشتر, پادشاه ایران زمین دروازه شهر "آشور"را فرو افکند و دودمان ستمگر آنها را پایان داد و پای در آن نهاد، دستور داد سه درخت سرو در جلوی دروازه شهر بکارند به یاد اتحاد تاریخی که با کمک جد بزرگش دیاکو بین سه تبار ایران زمین (پارت ، پارس و ماد) برقرار شد و نخستین دودمان کاملا ایرانی به نام "ماد" شکل گرفت .

 این سه درخت پس از غریب به هزار و سیصد سال همچنان سبز بودند و شاخه هایشان چنان به هم گره خورده بود که گویی یک درخت هستند . وقتی مشاور "ابو جعفر منصور" خلیفه عباسی و قاتل ابومسلم خراسانی به او از علت کاشت این سه درخت گفت منصور ضد ایرانی همانجا دستور سوزاندن آن سه درخت را داد. آن روز منصور به اطرافیانش گفت ابومسلم را کشتم تا ایرانیان کمر راست نکنند و اگر این سه درخت و تبار دوباره به هم گره بخورند دیگر فرمانبردار هیچ خلیفه ی نخواهند بود .

 غرور و خونخواری، منصور را کور کرده بود. او فکر می کرد ایران با این کارها دوباره جان نمی گیرد اما همان گونه که میدانیم: (ایران سپیده دم، تاریخ است .) و به یقین غروبی هم نخواهد داشت. ابو جعفر منصور در سال ۷۵۵، در سفر بود که خواب دید سه جوانه سرو از درون کاخ فرمانروایی اش بیرون آمده  و چنان بزرگ شده اند که کاخش منهدم و خودش در سیاهی فرو افتاده است. خلیفه پریشان حال و رویش زرد گشت. پس از چند روز لرز و تشنج دل ترکاند و به هلاکت رسید.


کد خبرنگار : 20