تاریخ : 1395,دوشنبه 04 مرداد18:21
کد خبر : 47876 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

نفس تنگ شیمیایی ها از همه جهت!


نفس تنگ شیمیایی ها از همه جهت!

شما یک مصدوم شیمیائی که مبتلا به برونشکتازی ریه می شود را در نظر بگیرید. این مصدوم فقط اسپری سالبوتامول و بکوتاید و ... مصرف می نماید

غیبی

غیبی- شیمیائی یک مرگ خاموش است و هر فوق تخصصی در زمینه بیماری های ریوی و گوارش و چشم و پوست ادعا کند که عوارض گازهای شیمیائی جنگ تحمیلی کاملا شناخته شده است را به هیچ وجه باور ندارم و به ضرس قاطع اعلام می کنم که مصدومین شیمیائی به هیچ وجه قابل درمان نیستند. بلکه پزشکان فوق تخصص و متخصص در ارتباط با ضایعات مجروحین شیمیائی درمان علامت می کنند و علم پزشکان فوق تخصص در رابطه با درمان علت، ادعائی بیش نیست.

 مثالی را برای اثبات ادعای خود میاورم که قابل فهم عوام و اهل تخصص باشد. شما یک مصدوم شیمیائی که مبتلا به برونشکتازی ریه می شود را در نظر بگیرید. این مصدوم فقط اسپری سالبوتامول و بکوتاید و ... مصرف می نماید و مصرف این داروها فقط درمان علامت می کند.

 به عبارت واضح تر باعث می شود که فرد مبتلا به تنگی نفس در یک مقطع زمانی بسیار کم، از حالت تنگی نفس بصورت نسبی خارج شود. آیا اسم این روش از درمان را می توان درمان علت گذاشت؟ قطعا پاسخ آن خیر است. چون در درمان علت با تجویز دارو توسط پزشک با یک دوز تعیین می شود (مقدار مصرف داروئی که پزشک معالج برای بیمار تا سلامتی قطعی تجویز می کند دوز دارو نامیده می شود)

 سوال من از همه پزشکان این رشته که بر روی درمان جانبازان مصدوم شیمیائی کار می کنند این است، آقای پزشک فوق تخصص محترم! خداوکیلی آیا داروئی که تجویز می کنید شفادهنده قطعی است و یا فقط تسکین دهنده است؟ با اطمینان عرض کنم تسکین دهنده یک عضو از مصدوم که مصدوم به دلیل مصرف کورتون زیاد، به ده ها بیماری دیگری مبتلا می شود.

 سوگند سقراط را بعد از گرفتن مدرک دکترای پزشکی حتما بخاطر دارید؟ چرا در تعیین درصد جانبازان ملاحظات را مد نظر دارید و به سوگند پزشکی وفادار نیستید؟ خدا در روز قیامت با ملاحظات این طیف از پزشکانی که به سوگند نامه پزشکی وفادارنیستند برخوردی جدی خواهد داشت و عقوبت الهی سختی در انتظارش خواهد بود.

 من خودم از جانبازان مصدوم شیمائی حلبچه هستم. همان شهری که در جنگ تحملی آوازه هیروشیما ناکازاکی را برای همیشه تعطیل کرد و حلبچه شهر پرآوازه شیمیائی به دلیل عمق فاجعه لقب گرفت. بله شهری که پرندگان روی درختان خشک شده بودند و نوزادان شیرخوار پستان به دهان، در دامان مادران مثل ماهی خشک کرده دارفانی را وداع گفته بودند و همه چرندگان و پرندگان و ستوران و هر حیوانی از کوچکترین که مورچه و بزرگترین که اسب و قاطر و گاو سکونت داشتند، همگی مردند.

 یک سوال. چگونه است که رزمندگانی که در این عملیات ها حضور داشتند و توسط نیروهای مسلح مجروحیت شان تائید می شود شما مدارک پزشکی از آنان درخواست می کنید؟ رزمنده ای که ماه ها حضورش در عملیات ها اثبات شده و یگان اعزام کننده اش نیز صحت و سقم آن را تائید می کند، شما عزیزان متخصص و فوق تخصص با صراحت اعلام می کنید که چون مدارک پزشکی همزمان رزمنده ندارد، این عوارض مادرزادی است!!!!!

 من به شماها بزرگواران بعنوان یک هموطن و برادر توصیه می کنم به جای ملاحظات و مصلحت ها خدا را سرلوحه کار خود بدانید که مصلحتی بالاتر از توجه به امر الهی و سوگندنامه خورده شده نیست. مستدام و پیروز و سربلندی شماها را از درگاه احدیت خواستارم.

 یادآوری کنم که نگارنده مطلب ذینفع نمی باشد که به عنوان یک مطلع در پیشگاه خداوند احساس تکلیف کردم تا هم همرزمانم مطلع باشند و هم وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و پزشکان عضو کمیسیون های بنیاد تجدید نظر کنند.


کد خبرنگار : 23