تاریخ : 1395,یکشنبه 17 مرداد13:27
کد خبر : 48277 - سرویس خبری : باغ بهشت

رضایم به رضای خدا


 رضایم به رضای خدا

محمد انصاری دماوندی در سال ۱۳۳۹در یک خانواده مذهبی و کشاورز به دنیا آمد. از همان ابتدای کودکی در انجام فرائض دینی دقت داشت.دوران تحصیل خود را همراه با تلاس و کمک به پدر و مادر در کارهای کشاورزی به پایان رساند..پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه شد و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی درفعالیتهای فرهنگی و جهاد سازندگی شرکت داشت.سپس وارد آموزش و پرورش شد و کارهای خود را در امور تربیتی آغاز نمود .با شروع جنگ تحمیلی بارها به جبهه اعزام شد و سرانجام در تاریخ ۱۷/۵/۶۱در جبهه های جنوب کشور به درجه رفیع شهادت نائل گشت. 
 
وصیت نامه 
ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین ( سوره ی آل عمران آیه ۱۴۱ )
 
فکر می کنید به بهشت داخل خواهید شد بدون آنکه خدا امتحان کند و آنان که جهاد در راه دین کرده اند : آنها که در سختیها صبر و مقاومت کنند مقاومتشانرا بر عالمی معلوم گردد .
 
به نام خدایی که تمامی خلقت از آن اوست سخن خود را آغاز می نمایم :
 
درورد به رهبر مستضعفان جهان پیر جماران حضرت آیه الله عظمی الامام روح ا… الموسوی خمینی ( که تمامی …. فدای لحظه لحظه عمرش باد ) و درود به تمامی شهیدان گلگون کفن ( که همچون شمع خود سوختند تا من تا …. راه دیگران شوند ) و درود به معلولین ( این شهدای زنده و این سندهای عینی امریکا و ابر جنایتکاران شرق و غرب ) و درود به یاران همیشه در سنگر خمینی بت شکن و سلام، سلامی که از قلب عاشق به خدا یک شیفته الله که هر آن برای رسیدن به خدایش لحظه شماری می کند خیزد و آنان راه خویش یافته اند و قدم در آن نهاده اند .
 
و لحظه های با ارزش و پر عظمت است . امشب همچون عاشورای حسینی است که می بایست راه خویش را انتخاب کرد باید به صف یاران حسین پیوست و او را تنها نگذاشت و میدان را برای یزیدیان بازنگذاشت، نه هرگز من اینکار را نخواهم کرد .
 
کسی که شادی های زندگی را و آسایش و راحتی را رها کرده، اینک در این که زمان امتحان است قدم عقب بگذارد به گونه ای که کسی که در مادر و برادر و بستگانش را ترک نمود این زمان پایش بغلزد و نتواند تصمیم بگیرد و چگونه می شود کسی همسرش ، زندگیش ، یاورش را تنها گذاشته و او را به خدا سپرده هم اکنون در این راه بوده که اسلام به زبان آورده است.
 
خدایا یاریم کن تا امشب در صحنه کارزار حاضر شوم و همچون یاران اباعبدالله الحسین (ع) به شهادت این فوز عظیم الهی نائل گردم و لیاقت و توفیق این را پیدا کنم که به ملکوت اعلا برسم و به یکباره یا از عالم حال به فردا برسم، پرودرگارا توفیق ان ده که بتوانم توبه کنم و نیز سعادت بخشش ترا داشته باشم و بتوانم در صف عامه ات قرار گیرم، بارالها عالمم کن، عالمم کن، عالمم کن تا علمم و تمامی اعضاء و جوارحم برای تو باشد و به راه تو رود و حال که اماده گشته ام که به جبهه بروم و به جهاد برخیزم و با اغوش باز پذیرا هستم و رضایم به رضای خدا .
 
و اینک سخنی با عزیزانم دارد :
 
پدر مهربانم :
چه سختی هایی که برایم متحمل نشدی روزها در افتاب گرم و سوزان عرق ریختی تا بتوانی را بثمر رسانی ، رنج ها بردی تا من در کمال ارامش به سر برم، اکنون زمان خداحافظی و وداع است من دیدار خدا می روم و از تو می خواهم برایم طلب عفو و بخشش نمائی باشد که خدا از تقصیراتم درگذرد .
 
مادر مهربانم :
تو نیز در تربیت من نقش بسزایی داشتی چه شب ها که نخوابیدی و چه رنج ها که نبردی تا توانستی مرا بزرگ کنی و باز هم من قدرت را ندانشتم که بهشت زیر پایت هست ندانستم از خدا برایم طلب بخشش کن از حضرت زهرا(س) بخواه که رفاعت مرا نزد خدا بنماید.
 
همسر عزیرم:
تو را نیز سراسر یک سال زندگیمان آزار داده ام چه شب ها که ترا تنها گذاشتم چه ساعت ها که در فکر تو نبودم اما تو دم بر نیاوردی و …. می دانم که بعد از خدا تمامی امیدت به من می باشد. اما این تو را به خدا سپردم و نیز تو امیدت به من نباشد که او تو را یاری خواهد کرد اما اینبار خدا مرا خوانده است و من اگر توفیق داشته باشم به سوی او می روم، می دانم که در غم دوری من رنج خواهی برد و عذاب خواهی کشید اما چون من بخاطر خدا قدم در این راه نهاده ام تو نیز در فراقم صبر داشته باش و قدم در راه شهدا که همان راه بت شکن خمینی قهرمان است بگذار تا هم خدا خشنود گردد و سعی کن همچون زینب(س) تحمل سختی ها را داشه باشی و پیام خون مرا به همه برسانی و بگوئی که من بدنبال پیام رهبرم ، قائدم ، سرورم بپا خواستم تا او را یاری کنم و مستضعفین جهان از بند مستکبران رها سازم
 
برادرم و خواهرم :
امیدوارم از من ناراحتی نداشته باشید و به شما توصیه می کنم همیشه طرفدار این انقلاب اسلامی و امام باشید و با کمال قدرت از آن دفاع نمائید و پیروی راستین برای او باشید و دستورات رابدون ناراحتی و چون و چرا اجرا کنید .
 
و شما دوستان و آشنایان من نتوانستم آنچه را که وظیفه داشتم در حق شما به اجرا در آورم و … و هم شما به بزرگی و عزت مرا ببخشد و عفوم کنید . 
 
در آخر پولی را که از من باقی مانده است بعد از اینکه خود پول و اگر به کسی بدهکار بوده ام بدهکاریم را دادید همه را به حساب جبهه های جنگ واریز کنید که کمکی به مردم محروم مناطق جنگی بنمایم و نیز اندکی که بیاد دارم حدود یکماه روزه بدهکارم که برایم بگیرید و باقی را از خدا می خواهم که ببخشاید و در نهایت مطیع ولی امر ولایت فقیه که همان رهبر انقلاب اسلامی امام است با شهدا تا انقلاب ضربه نخورد
 
خدا به همه ی شما عبر و عزت عطا بفرماید
 
محمد انصاری
 

منبع : حیات