تاریخ : 1395,سه شنبه 23 شهريور12:44
کد خبر : 49457 - سرویس خبری : ادبیات ایثار و شهادت

عشق یعنی رهبرم سید علی


عشق یعنی رهبرم سید علی

منصور نظری

در پاسخ به جنایتکاران آل سعود و تقدیم به عاشقان ولایت: «عشق یعنی رهبرم سید علی»

ای لبت روح غزل را کرده مست - ساقیِ صهبای گلگون اَلَست

کربلا را خوانده اِی چاووش ما - ای خراسانی علم بر دوشِ ما

 

 ای تو موسی، ای تو عیسی، نوح ما –ای کلام تو صِقال روحِ ما

چشم مستت شُهرۀِ خَمّاری است - باده از لعل لبانت جاری است

 

مِی زِ شور تو به خُم جوش آمده - از لب تو شیعه مِی نوش آمده

اِی غزل پردازِ چشم مستِ یار – ای زعیم شیعیان در انتظار

 

ای علمدار سپاهِ شور و شِین - ای مُنادیِ لثاراتَ الحسین

بر سعودی چپ نگه افکنده‌ای - درب خیبر را به ضربی کنده‌ای

 

عبدُوَدها را به میدان خوانده ای – ذوالفقار حیدری چرخانده‌ای

لافتی اِلا علی را گفته‌ای – خواب خفاشانِ شب آشفته‌ای

 

بر حرورا اسب غیرت تاختی – رعشه بر آل سعود انداختی

ذوالفقار حیدری بستی میان – تا که مختاری کُنی بر کوفیان

 

فتح مکه چون حلب خواهی کنی؟ - یا سعودی را ادب خواهی کنی؟

تا علمداری کنی سید علی - شور عباسی به سرداری ولی

 

بر لبانت داغ سرخ کربلاست - در دلت آشوب مختاری به پاست

 ای کلیمُ‌الله ما در طور عشق - عالمی آشفته‌ای از شور عشق

 

انتقام فاطمه خواهی کنی؟ – بر سعودی لشکری راهی کنی؟

مرحبا ای حیدر کرار ما - ناز شستت رهبر عیار ما

 

 ای سپه دارِ غرورانگیز عشق - فاتح حُمص و حلب، صنعا، دمشق

 بوی باران می‌دهد آقا لبت - کرده طوفان در دلِ ما مَطلبت

 

از کلام ذوالفقار آسای تو - شد سعودی له به زیر پای تو

آن کَریه‌المنظرانِ بدنفس - گِرد مرداب یهودا چون مگس

 

 آن مخنث زادگانِ خوار و خس – خائنِ دشداشه پوشِ بوالهوس

بشکه‌هایی از حماقت گشته پُر - کرکسانِ زشت و پستِ مرده‌خور

 

از عتاب تو زعیم قوم یاس – همچو بیدی گشته لرزان از هراس

کرده قالب را تهی شاه عرب - از نهیب تو خراسانی نسب

 

 آن لعین بنِ العینِ بنِ لعین– آن از او آشفته این بازار دین

آن چموشِ ماردوشِ باده‌نوش- شد خموش از ترس شیران همچو موش

 

ای کلامت آیه‌های ناب نور - ای خراسانیِ دوران ظهور

ای یمانی، یار و هم‌پیمان تو - جانِ ما سید علی قربان تو

 

کربلا را ای علم بردارِ ما – ای دلاور حیدرِ کرار ما

ساغر و پیمانه مستت گشته‌اند -شیعه مردان مِی ‌پرستت گشته‌اند

 

ما ز لب‌های تو حق نوشیده‌ایم – در خُمِ عشقت مِیِ جوشیده‌ایم

دل به عشقت رهبرا خوش کرده‌ایم - کربلا را با تو چاووش کرده‌ایم

 

 ای خراسانی، یمانی یار تو - می‌شود آخر سعودی خوار تو

گیر علم بر دوش و هِی هو زن به عشق- تا نمایی فتح مکه چون دمشق

 

ای گِران‌سر کرده با آل سعود – خارِ چشم تنگِ اولادِ یهود

لب ز لب گر واکُنی، گویی جهاد – می‌دهیم آل سعودی را به باد

 

ما به‌فرمان تو ای ارباب عشق - کعبه گیریم از سعودی چون دمشق

 ای علمدارانِ زینب، مست تو - ذوالفقار حیدری در دست ‌تو

 

ای به عشقت گشته دل‌ها مبتلا - ای حلب را کرده برپا کربلا

ای سعودی را عِتاب آلوده چشم - لب ز لب واکرده‌ای سرمست خشم

 

گیر علم بر دوش و در کف ذوالفقار- تا بر آری از سعودی‌ها دَمار

خیز و بر دُل‌دُل نشین حیدر سرشت - حمله بَر مردانه بر این آلِ زشت

 

کربلا برپانما پُرشور و شِین - نعره‌زن ما را لثارات الحسین

این سپاه شیعه را راهی نما - آل حیدر را تو خونخواهی نما

 

اذنمان دِه کربلا برپا کنیم - شور طوفان در دل دریا کنیم

اذنمان دِه تا بگیریم از سعود – انتقام فاطمه، یاس کبود

 

تا بگیریم از سعودی‌ها حجاز - کوس جنگی اِی خراسانی نواز

ای خراسانی نسب، دلدار ما - ای علمدار ظهور یار ما

 

ای حبیب قلب ما، سید علی - عشق با تو می‌شود معنا ولی

عشق یعنی در حلب سر باختن - کربلا را کربلاها ساختن

 

عشق یعنی سینۀِ چاک حسین - زخم لب‌های عطشناک حسین

سینه‌ای از عشق حیدر صیقلی - آفتابی از حقیقت منجلی

 

نور زهرایی زِ رخسارش جلی - عشق یعنی رهبرم سید علی

به امید ظهور حضرت یار...

23 شهریور 1395 -منصور نظری

 


کد خبرنگار : 17