تاریخ : 1395,شنبه 27 شهريور20:12
کد خبر : 49558 - سرویس خبری : سلامت

شرایط روحی روانی خانواده های ایثارگران


شرایط روحی روانی خانواده های ایثارگران

یکی از استرس های بسیار شدید برای هر شخص، فقدان یکی از والدین بالاخص پدر در دوران کودکی است و تاثیراتی که این مسئله تا ابد بر ذهن و روح کودک می گذارد

امان الله پور

امین امان الله پور - یکی از استرس های بسیار شدید برای هر شخص، فقدان یکی از والدین بالاخص پدر در دوران کودکی است و تاثیراتی که این مسئله تا ابد بر ذهن و روح کودک می گذارد به هیچ وجه قابل پاک شدن نیست. حتی کسانی که ظاهراً هیچ آسیب ظاهری از نظر جسمی در جبهه ندیده اند، حضور در آن فضای پر تنش و سخت، شنیدن غریو توپ ها و خمپاره ها و صدای انفجارها، دیدن شهادت و مجروحیت دوستان و همرزمان و درگیری با خصم متجاوز و لمس کردن کمبودها و مشکلات و ... تاثیرات بسیار عمیقی بر روح و روان آنان گذاشته است که به هیچ وجه قابل انکار نیست.

 این امر در مورد کسانی صدق می کند که صرفا در جبهه حضور داشته اند و بنا بر فرض حتی 1% هم مجروح و جانباز نشده اند. حتی کسانی که در شهرهای خود در زمان جنگ مرتب صدای آژیر قرمز را می شنیدند و بطور مداوم در معرض و خطر حملات هوائی و موشکی بوده اند، فشارهای شدیدی را به علت استرس های وارده تحمل کرده اند. امروزه فشار عصبی و استرس بلای قرن و سرمنشا اصلی بیماری هاست. حال با این وصف حساب آنها که آسیب های شدید جسمی و روحی از گلوله ها و بمباران ها و حملات شیمیایی دیده اند روشن می شود. همه این مسائل در نهایت باعث شکنندگی و آسیب پذیری شدید جسمی و روحی جانبازان و بالاخص عزیزان شاهد (فرزندان شهدا)می شود.

در اینجا تفاوت هائی بچشم میخورد که باید کاملا مورد مداقه قرار گیرد. رزمندگان و جانبازان بعلت حضور و درگیری مستقیم در جبهه و توانائی ابراز خشم و نفرت نسبت به دشمن غاصب وضعیت بهتری دارند و بیشتر مشکلات فعلیشان آسیب های جسمی و یا روحی است. آزادگان سرفراز، آن کبوتران مهاجر شکسته بالی که اوج قساوت و سنگدلی بعثیان را با تمام تار و پود جسم و روح خویش تجربه کرده اند، قصه های پرغصه ای دارند که دل سنگ ها را نیز آب می کند.

اما در نهایت این عزیزان علیرغم همه فشارها وسختی ها به آن حد از بزرگی روح و استقامت و پایداری رسیده اند که هماره بعنوان الگوی برتر زندگی و مرگ! برای همه انسان های آزاده جهان باقی خواهند ماند .

اما وضعیت خانواده و نزدیکان درجه اول مانند پدر ومادر و یا همسر و فرزندان شهدا و جانبازان کاملا متفاوت بوده و اصلا قابل قیاس با خود آنها نیست. در میان همه آنها نیز وضعیت فرزندان شهدا و جانبازان شاید مشکل تر باشد. زیرا پدرو مادر ، همسر و یا خواهر و برادر معمولا به آن حدی از رشد و آگاهی فکری ومذهبی و اجتماعی رسیده اند که ضمن تجزیه و تحلیل قضیه بتوانند بنحوی همه مصائب و مشکلات را بعنوان معامله با خداوند حساب نموده و تا حدی آرام شوند (بهرحال خود زمانی عزیزان خود را راهی جبهه ها کرده اند!) اما قضیه فرزندان و کودکان شاهد کاملا متفاوت است.

 چرا خود را جای آن بچه ای نمی گذاریم که هنوز متولد نشده، بابایش شهید شده است؟! و یا از زمانی که کمی خوب و بد را فهمیده، پدرش را ساکت و غمگین روی ویلچر دیده و از محبت و حضور واقعی پدر بی بهره مانده است! چرا خود را جای همسران جانبازان بالاخص جانبازان ( اعصاب، شیمیائی و قطع نخاعی ) نمی گذاریم که با سکوت و رضایت همه دردهائی را تحمل می کنند که دیگران با همه ادعاهایشان حتی یک هفته یا یک روز هم قادر به تحمل آنها نیستند و چرا ؟! ...

 بسیاری از فرزندان شهدا عملا توسط پدربزرگ و مادر بزرگ (که عمدتا سالخورده و داغدیده اند) بزرگ شده اند و یا بعلت ازدواج مجدد مادر مشکلات پیچیده و دشوار دیگری را تحمل کرده و می کنند. لذا یکی از مشکلات اصلی عزیزان شاهد کمبود اعتماد به نفس و ضعف روحیه خودباوری و اتکاء به خویشتن است که رفتارهای غیراصولی و ترحم آمیز دیگران ( که معمولا با افراط ها و تفریط های غیرمنطقی همراه است ) آن را تشدید می کند. مشکلات شخصیتی مذکور به همراه احساس گناه و حقارتی که در قسمت قبل توضیح داده شد، ممکن است باعث شود تعدادی از فرزندان و یا خانواده شهدا سعی کنند به هر نحو ممکن نگذارند کسی از سهمیه داشتن آنها مطلع شود و یا گاهی از نظر ظاهری و تیپ لباس خود را به شکلی نشان می دهند که کسی حتی تصور اینکه این شخص ممکن است فرزند شهید یا جانباز باشد را نیز نکند!

البته لازم به ذکر است که عده ای از آنها هم مایل نیستند، علیرغم همه زحمات و مشقاتی که در خانواده به علت فقدان پدر و یا بیماری و نقص عضو و جانبازی او تحمل می کنند، از طرف بعضی ناراضی ها مسئول پاسخگوئی به مشکلات مردم مانند ( گرانی، عدم اشتغال و...) نیز باشند !

مسئله بسیار مهم این است که بسیاری از عزیزان شاهد با وجود همه آن مشکلات و مسائل بغرنجی که تعدادی از آنها بیان شد و تعدادی دیگر حتی قابل درک و بیان هم نیست به موفقیت های بزرگی در زمینه های مختلف علمی آموزشی فرهنگی و هنری نائل گردیده اند که همه، حاصل دعای خیر شهیدان و تلاش ها و کوشش های شخصی خودشان و فعالیت هائی است که متولیان آنها اعم از خدمتگزاران در ارگان ها و سازمان های مربوطه و یا سرپرستان قانونی آنها با اشک چشم و خون دل انجام می دهند اما با توجه به عنوان مقاله که لزوم بازبینی کلیه مسائل در زمینه آسیب شناسی این عزیزان را متذکر می شود، حتی اگر تعداد اندکی از آنها دچار مشکل باشند باتوجه به اینکه عملا سرپرست ایشان بعد از شهدا ما هستیم و هرچند گفتن و شنیدن این مسائل برای ما تلخ و ناگوار است اما من علیرغم تمایل، به بازگوئی و واشکا فی مشکلات آنها (درحدامکان) پرداختم.


کد خبرنگار : 17