فاش نیوز - وقتی محمدرضا به خواستگاری دختر خانواده غیاثی رفته بود، خانم غیاثی به دلیل این که من با هر دو خانواده آشنا بودم منزل ما آمد و گفت:
- «به نظر شما توی دوستانتان از همه با اخلاصتر و با تقواتر کیست؟»
گفتم:
- «همه دوستان من خوب هستند، ولی اگه بخواهیم با اخلاصتر و باتقواترینشان را پیدا کنیم محمدرضا سمندری است.»
خانم غیاثی گفت:
- «آقای سمندری به خواستگاری دخترمان آمده، نمیدانیم که جواب مثبت بدهیم یا...»
بلافاصله حرفش را ناتمام گذاشتم و گفتم:
- «تردید نداشته باشید، محمد رضا پسر بسیار با ایمانی هست.»
الحمدلله ازدواج آنها خیلی خوب و ساده برگزار شد.
خود شاهد بودم، که میهمانهای شب عروسی حدود ده، پانزده نفر بیشتر نبودند.
* خاطرهای از شهید محمد رضا سمندری
* راوی: دوست شهید