فاش نیوز - گام در پاشنه در گذاشت تا بیرون برود، اما سر برگرداند و گفت:
- «مادر! پیراهن سیاهم را بیاور.»
متعجب از حرفش پرسیدم:
- «عیسی! مگه ماه محرمه که میخوای سیاه بپوشی؟»
سری تکان داد وگفت: «مگه همیشه برای محرم سیاه میپوشند؟»
با خنده ادامه داد:
- «امروز آخرین وداع است، دوست دارم لحظه شهادت به یاد شهدای کربلا پیراهن سیاه بر تن داشته باشم.»
***
ایام محرم، با دیدن سیاهپوشان حسینی به یاد حرف عیسی میافتم.
*خاطرهای از شهید عیسی عباسیان
*راوی: مادر شهید