محمدرضا سابقی - با عرض تبریک میلاد فرخنده حضرت محمد(ص) و امام جعفرابن محمد الصادق(ع) به همه مسلمانان و مستضعفان عالم آفرینش. در این نوشتار به معرفی و تبیین ابعادی از شخصیت الهی پیامبر اکرم (ص) از منظر و کلام امیرالمؤمنین(ع) میپردازیم و هدف آن است که علاوه بر شناخت و کسب معرفت نسبت به رسول خدا (ص)، میزان تعظیم و تسلیم علی (ع) و دلدادگی او نسبت به آن پیشوای الهی روشنتر گردد.
همه مسلمانان و شیفتگان رسول ا... (ص)، بخصوص اقتدا کنندگان به امیرالمؤمنین (ع)، بدانند که آن بزرگ مرد تاریخ و پیشوای متقیان و تجسم عدالت و انسانیت چگونه در برابر عظمت شخصیت پیامبر (ص) و کمالات و فضیلت های الهی آن بزرگوار، به تعظیم و تجلیل عاشقانه پرداخته و قلب پاکش سرشار از عشق و ایمان و ارادت به ساحت مقدس آن خورشید تابناک بوده و آن امیر سخن چگونه با سحر کلامش دلدادگان پیامبر (ص) را مسحور آن همه جمال آسمانی می سازد.
مقدمه
تردیدی نیست که شناخت ابعاد شخصیت عظیم وآسمانی پیامبر اکرم (ص) هرگز برای ما میسور نیست وگستره دانش آدمی به کرانه وجودش نخواهد رسید و عقاب اندیشه را یارای پرکشیدن بر قله عظمت و رفعت او نباشد.
پیامبر اکرم – حضرت محمد (ص)- آئینه ی تمام نمای جمال وجلال خداوند ذوالجلال است و پروردگار بزرگ که آفریدگار همه زیبایی ها ست در کتاب کریمش ، به تعریف وتحسین این پیامبر برگزیده پرداخته و او را مایه ی رحمت برای همه جهانیان ودارای خلق عظیم معرفی کرده است. اگرچه عقل از ادراک و زبان از توصیف وقلم از ترسیم سیمای محمد (ص) عاجز است.
اما از آنجا که آن خورشیدعالم تاب ، اسوه ی زیبا و الگوی کامل انسانیت است ،باید در کسب معرفت و محبت ودلدادگی به شمع وجودش تلاش کرد .
براین اساس صحیفه دل و گوش جان را به کلام شیوای علی علیه السلام میسپاریم که تربیت شده مکتب پیامبر(ص) و پرورش یافته دامن پرمهرش میباشد وآنچنان فضیلتها و کمالات شخصیتی و وجودی پیامبر در جان او شکل گرفته است.که خداوندسبحان او را جان پیامبر (ص) معرفی کرد و از این رهگذر اشارتی نیز برای کسانی داشته باشیم که گاه از سر غفلت ، شخصیت و عظمت آن امام عزیز وآن خورشید ولایت را همتای پیامبر (ص) دانسته یا شیوه بیان و اظهارات آنان به گونهای است که گویا عظمت و بزرگی شخصیت علی (ع) را برتر و بالاتر از پیامبر اکرم (ص) میدانند در حالی که حضرت رسول (ص) از دیدگاه امیرالمؤمنین چنان عظمت روحی و معنوی دارد که هرگاه نام پیامبر و یاد او به میان میآورد با شیواترین ادبیات و زیباترین کلمات به تعظیم و ستایش آن حضرت پرداخته و ابعاد شخصیتش را با حالتی سرشار از عشق و ایمان و خضوع بیان میکند.
از آنجا که بیشترین سخنان امیر المؤمنین (ع) درباره ابعاد شخصیت پیامبر اکرم (ص) در نهج البلاغه شریف و در ضمن خطبهها ونامهها بیان شده است. در این مقاله به توصیف شخصیت الهی رسول خدا از زبان امام علی (ع) در نهج البلاغه میپردازیم و برای تیمن و تبرک به سخنان و واژههای زیبای امام علی (ع) متن عربی مطالب نیز ذکر میکنیم.
علی (ع) پرورش یافته مکتب پیامبر (ص)
امیرالمؤمنین علی (ع) خود را پرورش یافته مکتب پیامبر (ص) میداند و شکل گیری شخصیت وکمالات وجودی خود را مرهون تربیت پیامبر (ص) میداند.
آن حضرت در خصوص دوران طفولیت و چگونگی رشد شخصیت و شکلگیری فضیلتهای اخلاقی و انسانی خود در دامن پر مهر پیامبر (ص) میفرماید:
«شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا (ص) ، درخویشاوندی نزدیک ودر مقام و منزلت ویژه میدانید. پیامبر (ص) مرا در دامن خویش مینشاند در حالی که کودک بودم و در آغوش پر مهر خود میگرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانید . بوی پاکیزه ودل انگیز خودرا به من می بویانید . وگاهی غذا را لقمه لقمه در دهانم میگذارد.
هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در کردارم نیافت . از همان لحظه ای که پیامبر (ص)را از شیر گرفتند خداوند بزرگترین فرشته (جبرئیل ) خود را مأمور تربیت پیامبر (ص)کرد تا شب و روز او را در پیمودن راههای کرامت و زیباترین اخلاق عالم انسانی راهنمایی کند و من همواره با پیامبر(ص) بودم چونان فرزند که همواره با مادر است. آن بزرگوار هر روز نشانهی تازهای از اخلاق نیکو و زیبا برایم آشکار میفرمود و به من فرمان میداد که به او اقتدا نمایم.»
بدین سان امیر المؤمنین تربیت یافتهی مکتب پیامبر اکرم است.
آن حضرت می فرماید : در آغاز رسالت پیامبر (ص)، من نور وحی ورسالت را می دیدم و بوی نبوت را میبوییدم هنگامی که وحی بر پیامبر فرود میآمد، نالهی شیطان را شنیدم. گفتم ای رسول خدا این نالهی کیست ؟ فرمود ناله شیطان است که از پرستش خویش ناامید گشت .
در خلوت گزینی پر راز و رمز پیامبر (ص) در حرا و عبادتهای آن حضرت قبل از بعثت می فرماید:« در هر سال چند ماه را در حرا میگذراند تنها من او را مشاهده میکردم و کسی جز من او را نمی دید .»
در پایان عمر پربرکت رحمهللعالمین و در لحظهی عروج ملکوتیش نیز در حالی روح مطهرش به ملکوت اعلی پیوست که سر مطهرش روی سینه مبارک علی (ع) بود.
آن حضرت جریان ارتحال پیامبر را اینگونه بیان فرمود :« رسول خدا(ص) در حالی که سرش بر روی سینه ام بود ، قبض روح گردید وجان او در کف من روان شد آن را برچهره خویش کشیدم . متصدی غسل پیامبر (ص) من بودم و فرشتگان مرا یاری می کردند . گویا در و دیوار خانه فریاد می زد . گروهی از فرشتگان فرود می آمدند و گروهی دیگر به آسمان پرواز می کردند . گوش من از صدای آهسته ی آنان که برآن حضرت نماز می خواندند پربود . تا آنگاه که اورا در حجره اش دفن کردیم . چه کسی به آن حضرت در زندگی و لحظات مرگ از من سزاوار تر است ؟»
ذکر این مطالب و بیان میزان قرب و نزدیکی امیرالمؤمنین (ع) به پیامبر اکرم (ص) و منزلت و جایگاه ویژهی امام نزد رسول خدا (ص) فقط به این منظور است که بدانیم هیچ کس به اندازه ی امیرالمؤمنین (ع) نسبت به پیامبر (ص) معرفت و شناخت ندارد و کسی سزاوارتر از علی (ع) به آن حضرت نیست که بتوان ابعاد شخصیت و فضیلت های تابناک پیامبر را از او فرا گرفت . زیرا او تنها کسی است که از دوران طفولیت در محضر رسول خدا (ص) و در دامن پر مهرش رشد و تکامل یافت و در تمام دوران عبادت وخلوت انس پیامبر در حرا همراه او بود و در دوران 23 سال رسالت آن حضرت همواره قرین و همراهش بود و در لحظه ارتحال نیز سر مبارک آن حضرت بر سینهی او قرار داشت.
سرشت وطینت پاک رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)
علی (ع) در بسیاری از خطبه ها و نامههای خویش به سرشت پاک و طینت نورانی پیامبر (ص) اشاره کرده آن حضرت را بدین ویژگی والا می ستاید . شرافت نسب وپاکی وفضیلت نیاکان ونیز عظمت وشرافت دودمان پیامبر (ص) از جمله صفاتی است که امیر المؤمنین آنها را بیان میکند. آن حضرت میفرماید : «تا اینکه کرامت خداوند در اعزام پیامبران، به حضرت محمد (ص) منتهی گشت خداوند آن وجود مقدس را از بهترین معادن رویاننده و اصیلترین و عزیزترین اصول و ریشهها آفرید. او از همان شجرهی طیبهای که دیگر پیامبران و امینان خود را از آن آفرید، به وجود آورد. عترت او بهترین عترتهاست و دودمانش بهترین دودمانها. درخت وجودش از بهترین درختان که در حرم روییده و رشد و نمو کرده است و در آغوش خانوادهای کریم و با فضیلت بزرگ شد. شاخههای بلند آن سربه فلک کشیده و ثمره آن غیر قابل وصول است .» یعنی برای عترت پیامبر (ص) شاخههایی است بلند ( در معرفت،کرم، تقوی، حکمت و عرفان) و ثمری است غیر قابل وصول به این معنا که محصول زندگی پرخیر و برکت عترت پیامبر بالاتر و با عظمت تر از آن است که از درخت حیات مردم معمولی بر آید .
پیامبر(ص) پیشوای پارسایان و وسیلهی بینایی و بصیرت برای هدایت جویان است او چراغی با نور درخشان و ستارهای فروزان است ... در خطبهی دیگر میفرماید : «خداوند سبحان پیامبر اکرم را از درخت انبیاء وچراغدان روشنایی و پیشانی عظمت و از ناف بطحا ء و چراغهای روشنگر و سرچشمههای حکمت آفرید.»
در کلام دیگری می فرماید : «پیامبر بهترین آفریدگان در خردسالی و طفولیت ، و در سن کمال و پیری نجیبترین و بزرگوارترین مردم است اخلاقش ازهمه پاکان پاکتر و باران کرمش از هر چیزی بادوامتر بود.»
امیرالمؤمنین (ع) در بیان دیگری دربارهی سرشت پاک و نسل مطهر پیامبر(ص)، سخنی نوید بخش دارد که مایهی امید و شادمانی دلدادگان وعاشقان پیامبر رحمت است.
سخن حضرت این است : « قرار گاه پیامبر (ص) بهترین قرار گاه وخاندان او شریف ترین پایگاه است. در معدن کرامت و بزرگواری و مهدهای عفت و پاکیزگی رشد کرد. دلهای نیکوکاران شیفتهی او گشته و توجه چشمها به سوی اوگردید. خداوند به برکت وجود او کینهها را مدفون و آتش خصومتها را خاموش نمود.»
این جملهی امام علی (ع) که می فرماید: دلهای نیکوکاران شیفتهی اوگشته و توجه چشمها به سوی اوگردید ، بارقهی امید را در دل ما ایجاد میکند حالا که خداوند به لطف و بزرگواری خود برما منت نهاده و محبت و عشق آن حضرت را در دل ما قرار داده، شاید مارا از زمره ابرار و نیکان قلمداد فرموده و این فضل و عنایت را برما ارزانی داشته که دل مردهی ما را به حیات محبت او زنده و چشم دل را به جمال سیمای ملکوتیش روشن سازد.
ابنابیالحدید در شرح این فراز از خطبه میگوید : اینکه کلام را به صورت فعل مجهول بیان کرد (صُرفت) ، قطعاً صارف و میل دهنده خداوند است. یعنی خداوند دلهای نیکوکاران را به سوی وجود پیامبر متمایل و مشتاق ساخت. اما نه به صورت جبر و قهر بلکه به توفیق و لطف آنگونه که علمای ما میگویند. به عبارت دیگر دلهای ابرار را ارباب دلها (خداوند) به پیامبر مشتاق گردانید.
تربیت الهی وتکون شخصیت پیامبر (ص)
امیرالمؤمنین (ع) در مورد چگونگی تربیت پیامبر اکرم و شکل گیری شخصیت آسمانی آن حضرت میفرماید: از آن لحظهای که پیامبر (ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشتهی خود (جبرئیل ) را مامور تربیت پیامبر (ص) کرد تا شب و روز اورا به راههای کرامت و زیباترین اخلاق عالمیان راهنمایی کند.
از ویژگیهای پیامبر اکرم(ص) در دورا ن چهل سال قبل از بعثت این است که در آن محیطی که فقط محیط شرک و بت پرستی بود ، او هرگز بتی را سجده نکرد . از اول کودکی تا آخر هرگز اعتنایی به بت و سجده بت نکرد نه تنها بتی را سجده نکرد بلکه در تمام دوران کودکی وجوانی در مکه که شهر لهو و لعب و هرزگی بود، به این امور آلوده نشد. مکه دو خصوصیت داشت: یکی اینکه مرکز بت پرستی عربستان بود و دیگر اینکه مرکز تجارت و بازرگانی و سرمایه داران عرب عمدتاً در مکه بودند اینها بردهها وکنیزها را خرید و فروش میکردند. در نتیجه مرکز عیش و نوش اعیان و اشراف همین شهر بود و انواع لهو و لعبها، شرابخواریها و رقاصیها دایر بود. پیغمبر اکرم در تمام عمرش هرگز در هیچ مجلسی از این مجالس شرکت نکرد. این ناشی از همان تاییدات الهی است.
رسول خدا (ص) بعدها در دورهی رسالت، از کودکی خودش فرمود : « من در کارهای اینها شرکت نمیکردم. گاهی هم احساس میکردم که گویی نیروی غیبی مرا تأیید میکند. میفرماید: من هفت سالم بیشتر نبود عبدالله بن جدعان که یکی از اشراف مکه بود عمارتی میساخت . بچههای مکه به عنوان کار ذوقی و کمک دادن به او میرفتند از نقطهای به نقطهی دیگر سنگ حمل میکردند من هم میرفتم همین کار را میکردم. آنها سنگ را در دامنشان میریختند دامنشان را بالا میزدند و چون شلوار نداشتند کشف عورت میشد. من یک دفعه رفتم سنگ را گذاشتم در دامنم . مثل اینکه احساس کردم که دستی آمد و زد دامن را از دست من انداخت. حس کردم من نباید این کار را بکنم. امام باقر (ع) میفرماید: فرشتگان الهی از کودکی او را همراهی میکردند. پیامبر (ص) فرمود: من گاهی سلام میشنیدم یک کسی به من میگفت: السلام علیک یا محمد نگاه میکردم کسی را نمیدیدم. گاهی با خود فکر میکردم شاید این سنگ یا درخت است که دارد به من سلام میدهد. بعد فهمیدم فرشتهی الهی بوده که به من سلام میداده است .
بدین سان پیامبر اکرم (ص) با عنایت خداوندی بوسیلهی بزرگترین فرشتهی الهی تربیت شد و متخلق به اخلاق الله میگشت راههای کرامت انسانی را پیمود و روز و شب و در لحظه لحظهی زندگی آن حضرت را به اتخاذ زیباییهای اخلاق عالم انسانی وادار مینمود.
بدیهی است، پیامبری که از جانب پروردگار عالم، مأموریت تربیت و تهذیب همه بشریت تا پایان عمر دنیا را به عهده میگیرد باید از تربیت الهی برخوردار باشد و چنان متخلق به اخلاق الهی و فضیلتهای انسانی باشد که به حق خلیفهالله و تجسم جمال و جلال آفریدگار هستی باشد و پیامبر اکرم (ص) از این تربیت الهی به خوبی برخوردار بود و صورت و سیرت آن حضرت آئینهی تمام نمای خداوند بود.
شجاعت وایثارپیامبر اکرم (ص) در میدان مبارزه وجهاد
انسانهای بزرگ در راه رسیدن به اهداف بلند و آرمانهای مقدس خود نه تنها سختیها و ناملایمات را به جان میخرند، بلکه تمام آنچه دارند و حتی جان خود را با عشق و ایمان فدا میکنند و به حقیقت کلمه در کام هر سختی و هنگامه هر میدان پر خطر فرو میروند.
پیامبر اسلام (ص) برای اعتلای کلمه الله و انجام ماموریت الهی خود، آنچنان شجاعانه در میدان نبرد با صلابت و قدرت روحی گام میگذاشت که هیچکس نزدیکتر از او به دشمن نبود.
آنگاه که آتش جنگ شعله ور میشد و راد مردان و جنگ آوران تاب مقاومت را از دست میدادند خود را در پناه پیامبر قرار داده و در سایهی صلابت و عظمت و شجاعت آن حضرت، قوت قلب و پایداری مییافتند. حتی امیرالمؤمنین (ع)که شجاعت و دلاوریش در غزوات و نبردهای مردافکن برکسی پوشیده نیست و تاریخ اسلام با شجاعت حضرت امیر عجین گشته است، از این مطلب مستثنی نیست.
آن حضرت درباره شجاعت و صلابت روحی پیامبر اکرم میفرماید: هرگاه آتش جنگ شعله میکشید، ما به
رسول خدا (ص) پناه میبردیم و او را سپر میگرفتیم که در آن لحظه کسی از ما همانند پیامبر(ص) به دشمن نزدیکتر نبود.
مرحوم سید رضی (ره) در توضیح این سخن می فرماید: معنای کلام امیر المؤمنین (ع) آن است که وقتی ترس از دشمن بردلها چیره میشد و نائره جنگ چنان شعله میکشید که گویا جنگ جویان را میخواهد در کام خود فرو برد، مسلمانان به پیامبر (ص) پناهنده میشدند، تارسول خدا شخصاً به نبرد بپردازد وخداوند به وسیلهی او نصرت و پیروزی را برآنان نازل گرداند و در سایه ی آن حضرت ایمن گردند.
نکته زیبا و شاهکار ادبی در این کلام کوتاه آن است که علی (ع) شدت و داغی جنگ را به افروختگی و شدت شعلهوری آتش تشبیه کرده است. سپس می فرماید در چنین لحظه حساس و پرخطر پیامبر از همه مجاهدان به دشمن نزدیکتر بود و ما به او پناه می بردیم. این در حالی است که از رشادت و شجاعت و کارزار بیامان پیامبر در میدانهای نبرد همچون اٌحد و حنین و... کمتر ذکر میشود. گویا پیامبر در غزوات گوناگون نقشی جز رهبری و فرماندهی در مقر لشگر نداشته است.!
پیامبر اکرم (ص) علاوه بر آنکه جان پاک و مطهر خود را در دشوارترین میدانهای نبرد به خطر میافکند، برای اعتلای کلمه الله و تحقق رسالت خود، عزیزان و خویشاوندان خود را بر دیگران مقدم میداشت و آنان را قبل از دیگر مؤمنان و مبارزان به میدان مبارزه و کانون خطر میفرستاد و این نشانگر ایثار وصف ناپذیر آن حضرت است.
حضرت علی (ع) در نامهای به معاویه مینویسد: آنگاه که آتش جنگ در میگرفت و صحنه کارزار گرم میشد، پیامبر (ص) اهل بیت خود را پیش میفرستاد تابه وسیلهی آنها اصحابش را از سوزش شمشیرها و نیزهها حفظ فرماید. چنانکه عبیده ابن حارث (پسر عموی پیامبر) در جنگ بدر و حمزه سید الشهداء (عموی پیامبر) در جنگ اًحد و جعفرابنابیطالب (پسر عموی پیامبر) در جنگ موته شهید شدند.
وکسی هم بود که اگر میخواستم نامش را میآوردم او هم آرزو داشت چون شهیدان اسلام، شهید شود، اما مقدر چنین نبود وآرزویش به تاخیر افتاد