تاریخ : 1395,دوشنبه 29 آذر13:56
کد خبر : 51022 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

تمرگیدن زنجیره‌ای‌ها مقابل بت بزرگ!


تمرگیدن زنجیره‌ای‌ها مقابل بت بزرگ!

حسین قدیانی(فرزند شهید)

از یک زاویه، می‌بینم که اتفاقا خوب شد «جلال» نیست والا باید «غرب‌پرستی» را هم می‌نوشت! «غرب‌پرستی» چیزی سوای «غرب‌زدگی» است! غرب برای انسان غرب‌زده، اگرچه عزیز و دوست‌داشتنی است لیکن انصاف بدهیم؛ نه تا آن حد که جای «خدا» را بگیرد!
حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:
 
از یک زاویه، می‌بینم که اتفاقا خوب شد «جلال» نیست والا باید «غرب‌پرستی» را هم می‌نوشت! «غرب‌پرستی» چیزی سوای «غرب‌زدگی» است! غرب برای انسان غرب‌زده، اگرچه عزیز و دوست‌داشتنی است لیکن انصاف بدهیم؛ نه تا آن حد که جای «خدا» را بگیرد!
 
سخن من در این یادداشت، درباره کسانی است که کیلومترها آن سوتر از دوستی استکبار، رسما به ورطه «استکبارپرستی» افتاده‌اند! عنصر استکبارپرست، یک‌جا و فقط یک‌جا اگر بخواهد به جناب روحانی نقد وارد کند، آنجاست که رئیس‌جمهور، تمدید تحریم‌ها را نقض آشکار برجام می‌خواند! نمی‌دانم این چند روز اخیر، سرمقاله این روزنامه‌های زنجیره‌ای را خوانده‌اید یا نه، ولی در صورت مطالعه حتم دارم صحه خواهید گذاشت بر آنچه «استکبارپرستی» می‌خوانمش! روزنامه‌نگار استکبارپرست، بر رئیس‌جمهور خرده می‌گیرد که چرا ذیل نقض برجام خواندن تمدید تحریم‌ها، آمریکا را متهم به عدم وفای به عهد می‌کند! بعد هم در کمال وقاحت، به آقای روحانی متذکر می‌شود که این نوع ادبیات از سوی سران کاخ سفید بی‌پاسخ نخواهد ماند! پس عناصری از این دست را اشتباه محض است که تنها «دوستان آمریکا» تلقی کنیم، بل زیبنده‌تر آن است «بندگان شیطان بزرگ» بخوانیم! مشتی شیطان‌پرست که حتی ناظر بر توافق برجام هم ذره‌ای حاضر نیستند قبول کنند بدعهدی کاخ سفید را، ولو آنکه اشاره به این بدعهدی‌ها نه از سوی «وطن امروز» که از سوی خود آقایان روحانی و ظریف صورت گرفته باشد! آنکه آمریکا را فقط دوست دارد، مثل هر دوستی دیگری، لاجرم یک حد و مرزی برای این دوستی می‌گذارد اما اینجا سخن بر سر جماعتی است که دشمن اگر با چماق تحریم و تمدید تحریم هم بر سر ملت بکوبد، باز حق را جانب اجانب می‌گیرند و با لحنی آمیخته با تمسخر، خرده بر رئیس‌جمهور می‌گیرند که چرا گفت تمدید تحریم‌ها نقض برجام بوده! بینی و بین‌الله این اگر پرستش آمریکا نیست، پس چیست؟ یعنی سران آمریکا، خودشان هم جایی اعتراف کنند به دشمنی با ملت ایران، اینجا هستند جماعتی که اساس این دشمنی را انکار کنند! یا مدعی شوند اگر هم خصومتی بوده، کاملا قانونی بوده و تعهدی نقض نشده! این خداپنداری کدخدا چنان غلیظ و پرمایه است که من یکی هیچ تعجب نمی‌کنم اگر دو فردای دیگر، یکی از این روزنامه‌های زنجیره‌ای بردارد در ستون سرمقاله خود بنویسد: «آمریکا حتی با تمدید تحریم‌های قدیمی و وضع تحریم‌های جدید هم خیر مردم ایران را می‌خواهد»! همین است دیگر! از نوک پا تا فرق سر، نه «غرب‌زدگی» که «غرب‌پرستی»! نقد به دولتمرد ارشد مملکت، نه به خاطر بیکاری و رکود؛ که چرا گفتی تمدید تحریم‌ها نقض آشکار برجام بوده! که چرا گفتی این کار آمریکا مصداق عهدشکنی است! که چرا با این ادبیات، سخن با خدای ما می‌گویی؟! حقیقت آن است که روزنامه‌نگار آمریکاپرست، ولو برای یک آن، حاضر نیست از محراب شیطان بیرون بیاید! من البته فکر نمی‌کردم عشق به مظهر مسلم استکبار می‌تواند آنقدر عمیق باشد که جماعت را «موحد» کند! آری! عاقبت، این هم نوعی «توحید» است؛ «نیست خدایی غیر از کدخدا!» توحید واژگون! کدخدا دشمنی هم کرد، باید دوستی دیده شود! و «باید»! چرا که بحث «تبعیت» است، آنهم از نوع بی‌چون و چرایش! «هرچه آن خسرو کند، شیرین بود»! ولو نقض برجام! ولو تمدید تحریم‌ها! رئیس‌جمهور هم به‌زعم این شیطان‌پرستان، باید مراقب حرف‌زدن خود باشد، چراکه کدخدا یعنی همان خدا، چیزی جز «خیر» برای بندگانش نمی‌خواهد! و با همین دیدگاه است که جماعت، از ست کردن لوگوی روزنامه خود با رنگ پرچم تروریست‌های تکفیری ابایی ندارند! اگر اول حامی داعش و سایر گروه‌های ضاله، شیطان بزرگ است، پس روزنامه‌نگار آمریکاپرست، چرا باید ترس داشته باشد از آرایش صفحه یک خود به نفع حرامیان؟! و چرا باید پرهیز کند از این تیتر که «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»؟! القصه! در ماجرای آزادی حلب هم، خیلی خوب این جماعت، آن روی آمریکاپرست خود را نشان داد!
 
 و نشان داد که حقیقتا خدایی جز کدخدا را به خدایی قبول ندارد! اگر آزادی حلب به دست مقاومت و از شر تروریست‌ها، کاری غیر از خواست خدای‌شان بوده، جماعت هم باید هماهنگ با کدخدا، این‌بار رنگ لوگوی قلب مریض‌شان را با منویات بت بزرگ، ست کنند! و اخبار را همان‌طور پوشش دهند که شیطان بزرگ می‌پسندد. طرفه حکایت اینجاست؛ در روز میلاد پیامبر خرمشهر و حلب و قدس، و قبل از سخنان مثل همیشه گهربار ولی امر مسلمین جهان، سؤال دقیقی طرح کرد جناب روحانی، آنجا که پرسید: «معلوم نیست چرا بعضی از این سران کشورهای منطقه، از آزادی حلب از شر تروریست‌ها شادمان نیستند؟!» باوری دارم ... و آن اینکه مایه ننگ است برای آدمی، اگر جماعت مغموم از شکست تروریست‌های حرامی، بخواهند ولو در مقام حرف، خودشان را طرفدار و در جناح او جا بزنند!
 
***
 
تهران، این ام‌القرای جهان اسلام، تقاطعی دارد به نام جلال و شیخ‌فضل‌الله! حرف‌ها بلکه پیام‌ها دارد این تقاطع، با هر که سر سوزنی وجدان و عرق ملی داشته باشد! اگر پیکر رنجور «شیخ شهید» برای «جلال‌آل قلم»، نشانه‌ای از «استیلای غرب‌زدگی» بود، برنتافتن یک جمله علیه آمریکا از زبان «شیخ دیپلمات» یعنی نهایت دریوزگی قلم به مزدان بت‌پرست در برابر بت مستی که این روزها هیچ حالش خوب نیست! آمریکا همان جایی است که حداقل برای 4 سال، مردمانش باید «ترامپ» را «رئیس‌جمهور» بخوانند! زمان جاهلیت، انصاف بدهیم که کلاس بت‌ها بالاتر بود! نه!‌ این قلم‌ها را باید گذاشت تا باز هم بنویسند! تا برای هیچ بت‌پرستی، هیچ آبرویی نماند، من که از سرمقاله زنجیره‌ای‌ها استقبال می‌کنم! زنجیره‌ای‌ها نشان دادند راز عدم تقیدشان به دین، عدم تعهدشان به این مردم و این سرزمین است! و گرایش به دین ندارند، چون اتفاقا «ملی‌گرا» نیستند! اگر با خواندن سرمقاله زنجیره‌ای‌ها، می‌بینید جماعت، «وجدان» ندارند، از آن روست که «قلم» گاه نقش «موریانه» را بازی می‌کند! بگذار بازی کند! بگذار بنویسند زنجیره‌ای‌ها که در عصر حکومت ترامپ بر آمریکا، خدایی جز کدخدا را نمی‌پرستند! این بار استثنائاً، تبر افتاده دست بت‌پرست! منتهای مراتب، گرم است، حالی‌اش نیست!