ای سرفه ات ردیف غزل های سوخته
جا مانده ای میان دکل های سوخته
در روزهای خردلی سرفه ات چقدر
گل می کنند در تو دمل های سوخته
بیهوشی از عفونت این کهنه زخم ها
افتاده ای به دست اجل های سوخته
دارم میان کوچه تو را جار می زنم
ای یادگار کهنه مثل های سوخته
داری به اوج می روی و پیش پای تو
افتاده اند ماه و زحل های سوخته
با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوی
ای سرفه ات ردیف غزل های سوخته