راوی: جانباز قطع نخاع محمدمهدی سامع-  مادری که به خاطر فرزند شهیدش دیگر کله پاچه نخورد!

 محمدحسین خیلی به کله پاچه علاقه داشت. بعد از عملیات کربلای چهار از جبهه آمده بود. در حیاط مان گوسفندی قربانی کردیم. خودش رفت کله پاچه را پراند (تمیز کرد). آماده برای پختن بود؛ اما من برای پختن آن اهمال کردم. چند روز بعد آمادهٔ رفتن به جبهه شد.

 وقتی آمد خداحافظی کند گفتم: «ننه می خواستم کله پاچه رو بار بذارم» گفت: «میرم، جبهه وقتی برگشتم کله پاچه رو بپز تا دورهمی بخوریم» گفتم: «ننه من می¬خواستم برات کله پاچه بار بذارم!» پیشانی ام را بوسید و گفت: «بذار توی یخچال باشه، وقتی برگشتم بپز» رفت و در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

سی سال است، اسم کله پاچه و پختن این غذا مرا به یاد این اتفاق می اندازد. از آن موقع تا حالا من لب به کله پاچه نزده ام.

نقل خاطره توسط مادر شهیدان حسن و محمدحسین سامع