سایت نوروز وابسته به حزب منحله و غیرقانونی مشارکت، در ابتدا استراتژی و اهداف کلی که اصحاب فتنه آن را دنبال میکردند، منتشر کرد. در این اهداف اگرچه از تلاش همهجانبه برای رأی نیاوردن احمدینژاد هم سخن به میان آمده است، لیکن محوریت مباحث مقابله با ولایت فقیه و هدف گرفتن رهبر معظم انقلاب معرفی شده است:
انتقادهای ما به اعضای شورای نگهبان به رفتار غیرقانونی آقای جنتی و بعضی همکارانش در انتخابات برمیگردد. ایشان عملاً با بودجه عمومی یک لشکر از ناظران تهیه دیده که مدافع یک جریان سیاسی خاص هستند. آنها باید ملزم شوند فقط در چارچوب قانون اظهار نظر کنند. آقای جنتی در انتخابات مجلس ششم به طور غیرقانونی بیش از ۷۰۰ هزار از رأی شهروندان تهرانی را باطل کرد. من اینقدر مدرک دارم که ثابت کنم آقای جنتی و همکارانش در پی دست بردن به آرای مردم و تغییر نتیجه انتخابات بودند. به علت آپارتاید قضایی حاکم بر قوه قضائیه به شکایت رئیس ستاد انتخابات کشور رسیدگی نشد.
مادام که برخی نیروهای مسلح به سود یک نامزد کار کنند، صدا و سیما به سود یک نامزد کار کند و اعضای شورای نگهبان از یک نامزد حمایت کنند، انتخابات آزاد، سالم و قانونی نیست. اگر چه ما تاکنون به مصلحت کشور در انتخابات شرکت کردهایم. هدف از صدور اطلاعیه سپاه در جهت رأی دادن به آقای احمدینژاد و زمینهسازی برای تحرکات و تحریکات بعدی است، در صدا و سیما هم شاهد سانسور بوده و هستیم. آقایان رسماً خلاف قانون عمل میکنند مانند آقای یزدی که رسماً از آقای احمدینژاد حمایت میکند.
اصلاحطلبان به صورت عام نسبت به برگزاری انتخابات با شرایط فعلی بشدت انتقاد دارند. هیچ اصلاحطلبی نیست که دخالت نظامیان را در انتخابات موجه بداند. رفتار صدا و سیما مورد اعتراض همه آنها است. عملکرد شورای نگهبان کنونی مورد اعتراض آنان است. من طرفدار نظریه آقای خاتمی هستم که با کنار کشیدن هیچ چیز درست نمیشود باید فعالانه شرکت کرد و با مشکلات در افتاد تا بتدریج از بین برود. تصور میکنم با این راهبرد ما در دو- سه انتخابات دیگر با بسیاری از مشکلات فوق مواجه نباشیم چون به مسأله ملی تبدیل شده است.
در مورد استراتژی محدود و پاسخگو کردن قدرت من معتقدم اگر قانون اساسی به طور کامل و دقیق اجرا شود، تمام قدرت محدود و پاسخگو خواهند بود. اگر خبرگان رهبری بر نهادهای تحت پوشش رهبری نظارت قانونی داشته باشد، جلوی تخلفات احتمالی گرفته خواهد شد.
(دفتر سیاسی مشارکت، مرداد ۸۷) برای این که به حاکمیت فشار آورید، شرط آن برگزاری انتخابات تحت نظارت بینالمللی است. اگر میخواهید این فرایند اصلاحطلبی یا زایمان، طبیعی و سالم باشد، چارهای ندارید جز این که مطرح کنید نظارت بینالمللی میخواهیم … بگویید ما به این گروهی که انتخابات را برگزار میکنند اطمینان نداریم… آیا شما میتوانید مردم را بسیج کنید که بیایند با رأی سپاه و بسیج مقابله کنند؟ انتخابات پیش رو با گذشته متفاوت است. در شرایط سیاسی و آرایش نیروهای فعلی، با استراتژی قبل اگر شرکت کنید موفق نمیشوید.
(در راهپیمایی غیرقانونی ۲۵/۳/۸۸) باور داشته باشید که رهبری از این جمعیت ترسیده است و همین نقطه درست جای فشار وارد کردن است.
ما باید بیاییم و توان بگذاریم به هر قیمتی […] را از تخت پایین بکشیم. او باید بفهمد که این مملکت این طور نیست که ایشان باشد و هر جور بخواهد آن را به هر سمتی بکشاند. خاتمی و یارانش بالاخره کلی تجربه دارند.
آقای خاتمی بر این باور بود که اگر در این انتخابات احمدینژاد سقوط کند، عملاً رهبری حذف میشود. اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره به حوزه سیاسی و اجرایی کشور بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهند داشت.
(در دیدار علیمحمد حاضری مورخ ۲۶/۳/۸۸) آیا با این اوضاع میتوان مردم را به مدت یک الی سه ماه در خیابانها و در جلوی چشم همه مردم دنیا نگاه داشت؟ باید از قضیه ابطال انتخابات فراتر برویم و این یک راه جدیدی است و این جمعیت الان به عنوان بازیکنان این جریان هستند. ما باید در موضوع تخلفات انتخاباتی ابتدا از آقای خامنهای شروع کنیم که برق از سر شورای نگهبان میپرد. آیا این حضور مردمی میتواند به اعتصاب و تحصن بینجامد؟ برای آقای خامنهای ابطال انتخابات به معنای این است که باید یک عقبنشینی را شروع کند که معلوم نیست ته آن به کجا کشیده میشود. کاری نکنید که این قضیه ظرف یک هفته بسته شود. اگر مهندس بتواند این حرکت را به روشی آرام اما مستمرتر تبدیل کند خیلی مفید است.
ما باید از لجبازی هاشمی با احمدینژاد بهره لازم را ببریم. ما باید از شورای فقاهت آقای هاشمی دفاع کنیم و رهبری را منزوی نماییم.
(۳/۹/۸۷) انتخاب خاتمی در سال ۷۶ یک سیلی به گوش حاکمیت بود اما ما نتوانستیم آن جریان را حفظ کنیم که همین مطلب هم باعث شد حاکمیت دوباره خودش را بازسازی کند. انتخاب مجدد خاتمی نماد مخالفت با حاکمیت است.
حذف رهبری از طریق خبرگان هم در نظر آقای هاشمی و فرزندانش مطرح است.
کروبی و موسوی البته در چند نقطه وحدت نظر هم داشتند. یکی از آنها این که در صورت رأی آوردن ولایت فقیه را مهار کند.
(۲۲/۴/۸۸) این ولایت فقیه یک امر غیرعقلایی است که واقعاً هم هست. عقلایی به معنی امروز دنیا.
اکنون حامیان آقای خاتمی دچار اختلاف و سه دسته شدهاند: اولین دسته طیف حجاریان، خاتمی و میردامادی است که میگویند آقای خاتمی برای آمدن نباید از آقای خامنهای مجوز بگیرد. ما همه جنگمان با ایشان است و ریاست جمهوری را برای همین میخواهیم.
به نظر من انقلاب اسلامی میتواند نظامی بدتر از رژیم شاه را در ایران مستقر کند. من استبداد دینی را هم برای اسلام و هم برای ایران بدتر از استبداد لائیک میدانم. اگر حواسمان نباشد، تمام ارزشهای اسلامی و انقلاب مثل دوران رضاشاه زیر سؤال میرود. من فکر میکنم هنوز جایی برای اصلاح داریم.
با در اختیار نداشتن نهاد مهمی همانند رهبری، امکان اعمال سیاستها نیست. علت عدم نهادینه شدن احزاب همین است که اگر حزبی قابلیت تغییر بالاترین سطح مدیریت کشور را نداشته باشد، رفتار حزبی و مبارزاتش بیمعناست.
(۱۹/۱۰/۸۷) ما پیرو خط امام هستیم ولی باید تکلیف خودمان را با این رژیم مشخص کنیم. ما مدیون امام هستیم ولی امام چیزهایی فرموده که با گذشت زمان نتیجه میگیریم که موفقیتی در آن نیست و حکومت دچار مشکل شده است.
رهبری از جریان اصولگرا حمایت میکند، پس باید با پشتوانه مردم به میدان بیاییم و اگر رأی ما زیاد شده و از تعداد نیروهایی که تحت فرمان رهبری هستند بیشتر شود، ما پیروز میشویم.
اگر در این انتخابات احمدینژاد سقوط کند، عملاً رهبری حذف میشود. اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره بر حوزه سیاسی و اجرایی کشور بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرایان به معنای پایان اقتدار رهبری تلقی میشود. با شکست اصولگرایان باید قدرت آقای خامنهای را مهار کرد.
(۲۶/۳/۸۸) من به دوستان گفتم اگر میخواهند در شورای نگهبان مطلبی در مورد انتخابات شروع کنند، ابتدا از آقای خامنهای شروع کنند و بگویند تخلفات از ایشان شروع شده است.
(۲۶/۳/۸۸) ایشان (رهبری) میداند اگر یک قدم به عقب برود (ابطال انتخابات)، باید تا آخرش عقب برود.
(در دیدار با موسوی خوئینیها مورخ ۱۱/۴/۸۸) آقای خامنهای با این سینه سپر کردنها دارد خودکشی میکند.
ما در دولت خاتمی یکی از پایههای ولایت فقیه را منهدم کردیم و با پیروزی موسوی در انتخابات همه پایههای ولایت فقیه را فرو خواهیم ریخت.
(۳/۹/۸۷) برای آقای خامنهای کابوسی بالاتر از انتخاب خاتمی وجود ندارد و در این زمینه هیچ فروگذاری نمیکنند که ایشان رأی نیاورد.
(در جریان دستگیری) خیالتان را راحت کنم و میگویم مرگ بر […] دیگر ولی فقیه نیست. به یاری خدا، مردم تا آبان امسال کار شماها را یکسره میکنند و […].
[مرعشی] میگفت موسوی کسی نیست که آقا رو تحویل بگیره هنوز توی فضا سالهای دوران امامه، با آقا بد نیست اما آقا رو تحویل نمیگیره به عنوان یک رئیس جمهوری که رهبری رو باید تحویل بگیره حتی به اندازهای که آقای خاتمی آقا رو تحویل میگرفت… آدم غدیه روحیات خاص خودش رو داره این جوری به یک نفر دیگری غیر از آقا باید اتکا کنه که اون کس دیگه حتماً هاشمی رفسنجانی است و به این دلیل ما طراحیمون به این شکله که موسوی اگر بیاد جدا از خاتمی هم هاشمی رو میتوانیم بیشتر تو صحنه اجتماعی مطرح کنیم.
(۴/۱۱/۸۷) خاتمی بعد از دیدار با رهبری به دیدار آقایان هاشمی، خوئینیها و سیدحسن خمینی رفته و آنها به او میگویند بین سخنان رهبری تفکیک کن و نظر قانونی او را عمل کن به جای نظر شخصی وی.
استراتژی محدود و پاسخگو کردن قدرت از انتخابات مجلس هفتم و به دنبال رد صلاحیتهای گسترده برای من مطرح شد و نگران اساس جمهوریت نظام شدم.
اگر خبرگان رهبری بر نهادهای تحت پوشش رهبری نظارت داشته باشد جلوی تخلفات احتمالی گرفته میشود.
بحثی در حزب وجود داشت مبنی بر این که محدوده اختیارات رهبری چه حدی است: نظر عمومی در حزب این بود که دو گونه میتوان به این مسأله نگاه کرد، یک مسأله اعتقادی و دیگر بعد حقوقی، از نظر اعتقادی به نظر من در حزب در مورد اختیارات رهبری بحثی انجام نشده و نظرات هم بسیار متفاوت بود، دلیل هم این بود که اعضای حزب هر یک مرجع تقلید خاص خود را داشت و براساس دیدگاه مرجع تقلید خود نسبت به اختیارات رهبری نگاه میکرد. اما از نظر حقوقی، دیدگاه حزب بر این بود که آنچه برای همه اتباع ایرانی لازمالاجرا و لازمالاتباع است و حتی بر سایر مراجع تقلید نیز جاری است، اختیارات مطرح در قانون اساسی که به عنوان میثاق ملی و سند حقوقی قابل استناد باید در نظر گرفته شود. آنچه هم در اسناد حزبی ذکر شده است، در این جهت بوده است.
خواستهها و نظریات رهبری باید از طریق نهادهای تعریف شده قانونی دنبال شود. در مورد اصل مربوط به اختیارات و وظایف رهبری قانون عادی ننوشتهایم بسیار بجاست که زمانی توسط مجلس قانون و اختیارات و وظایف رهبری نوشته و تأیید شود. این کار قانونمند کردن آن برای همیشه و همه موارد در آینده است.
اگر شهروندی از یکی از تصمیمات یا اقدامات رهبری شکایت داشته باشد، باید به مجلس خبرگان و قوه قضائیه مراجعه کند و در آنجا به صورت ویژه و با مرکز ویژهای با آن مواجه شود. این یک راهبرد درازمدت است و باید برای همه ادوار تعیین تکلیف شود.
پیشنهاد ما این است که وظیفه رسیدگی به صلاحیت داوطلبان خبرگان به مرجع دیگری واگذار شود یعنی باید مستقل از مقام رهبری و نهادهای منصوب ایشان صورت گیرد.
اگر خبرگان رهبری بر نهادهای تحت پوشش رهبری نظارت داشته باشد، جلوی تخلفات احتمالی گرفته میشود.
آقای موسوی خوئینیها اخیراً در مصاحبهای یا مقالهای که یادم نیست کجا خواندم، گفته بودند که چرا نباید از رهبری انتقاد کرد و این بیمعنی است که در نظام اسلامی انتقاد را محدود به دولت کنیم.
مجلس خبرگان رهبری باید متشکل از نمایندگان همه قشرها باشد نه فقط روحانیون. شرط رهبری فقط اجتهاد و عدالت نیست، بلکه مدیریت و آشنایی با مسائل داخلی و بینالمللی هم هست. در مجلس خبرگان باید تعدادی از اساتید و صاحبنظران اقتصادی و سیاسی از همه اقشار حضور داشته باشند. این پیشنهاد مجلس خبرگان را از یک مجلس صرفاً روحانی خارج و به یک مجلس کارشناسی تبدیل میکند و بسیار موفقتر از مجلس کنونی عمل خواهد کرد.
ارگان رسمی حزب منحله مشارکت سپس با ذکر نمونههایی از اظهارات و مواضع اصحاب فتنه، به تکنیکهای اجرا کردن این اهداف اشاره کرد و به تشریح راهکارهای فتنهگران در چگونگی ضربه زدن به رهبر معظم انقلاب و کیان جمهوری اسلامی پرداخت:
آقای بهزاد نبوی بحث ضرورت استفاده از فرصت قانونی نامزدهای انتخاباتی که بر نحوه شمارش آرا حق نظارت دارند، تأکید داشت و بدین لحاظ خود مسئول پیگیری آنچه که مطرح مینمود، شد. نهایتاً برای این اقدام خود نامی تحت عنوان کمیته صیانت از آرا تعریف کرد و از طریق سازمان دنبال مینمود.
پیش از تشکیل ستاد آقای خاتمی من داوطلب شدم سوابق مربوط به این کمیته را بررسی کنم. نشستهای اولیه در منزل ما بود ولی نشستهای کمیته رسمی در ستاد آقای خاتمی برگزار میشد.
بحث صیانت از آرا همیشه و خصوصاً پس از آن که احساس میشد وزارت کشور و شورای نگهبان همموضع هستند، در بین اصلاحطلبان مطرح بود. در ستاد آقای موسوی، محتشمیپور مسئول کمیته مزبور بود و بنده همکاری مستقیمی در جذب نیرو در تهران با این کمیته داشتم.
بحث صیانت از آرا در زمان نامزدی آقای خاتمی در جلسهای به ریاست آقای دکتر عارف مطرح گردید. در آن جلسه آقای یونسی به عنوان مسئول پیشنهاد گردید که بعد ایشان عنوان کرد که قاضی است و نمیتواند چنین فعالیتی داشته باشد. امینزاده در مورد نظر آقای خاتمی گفت ایشان با تشکیل کمیته موافق بودند و معتقد بودند که مسئول آن باید شخصیتی باشد که بتواند مشکلات را با شورای نگهبان حل کند و حساسیتهای سیاسی در مورد وی وجود نداشته باشد.
از اعضای ستاد موسوی اطلاع پیدا کردم که کمیته صیانت از آرا یک سیستم طراحی کرده که براساس آن هر یک از نمایندگان نامزد در شعب میتوانند با ارسال کدهایی از طریق اس.ام.اس وضعیت شعبه خود را در اختیار ستاد مرکزی قرار دهند تا کمیته از وضعیت نمایندگان خود در سراسر کشور مطلع شود.
دو نامزد اصلی این انتخابات از طرف اصلاحطلبان قبل و بعد از تأیید صلاحیت بارها درباره سلامت انتخابات اظهار نگرانی کردهاند و حتی کمیته مشترکی برای صیانت از آرا تشکیل دادند.
(گفتوگو با غالبی در ۱۲/۲/۸۸) در مورد صیانت از آرا برنامه خوبی تهیه کردهام که به شما میدهم و میگویم چه کسانی را در استانها بگذارید و هر استان چه تعداد نیرو میخواهد و چه به آنها بگویید و چگونه توجیه کنید. یک دستورالعمل کتبی میدهم و همه آدمهایش را معرفی میکنم.
(صحبت با زنگنه در ۲۰/۳/۸۸) همه چیز را برای صیانت از آرا آماده کرده و یک اتاق جنگ درست کردهام.
چون نتایج نظرسنجیها به مهندس موسوی ارائه میشود و در جهتگیریهای وی مؤثر است، ما در یک نظرسنجی در شهر تهران ۵ درصد به آرای ایشان اضافه کرده بودیم که روحیه ایشان و ستادش خراب نشود.
(۱۶/۳/۸۸) …این مطلب را که حاجآقا (هاشمی رفسنجانی) به همه از جمله مرعشی گفته که رأی موسوی ۵۵ درصد است، من به حاج آقا گفتهام.
(اریکه ایرانیان مورخ ۱۹/۳/۸۸) اگر تقلب صورت پذیرد و قیامتی برپا شود، مسئول آن ستاد انتخابات وزارت کشور است.
در حزب اقدام خاصی در مورد نظرسنجی صورت نمیگرفت. نظرسنجیهای انتخاباتی توسط مؤسسهای مربوط به دانشگاه آزاد که توسط مهدی هاشمی اداره میشد، انجام میگرفت.
آقای علی هاشمی معمولاً نتایج نظرسنجی را مستقیماً به موسوی و بهزادیاننژاد منعکس مینمود و حتی گاه این نتایج بدون این که ما مطلع میشدیم به اطلاع آنان میرسید. آقای هاشمی از طرف کارگزاران به بهزادیاننژاد تعهد داده بود که به طور مکرر نتایج را به آنان اعلام کند این اقدام با هزینه کارگزاران انجام میشد.
من از جمله کسانی بودم که معتقد بودم احتمال تقلب منتفی نیست. به تصور من آنچه باعث واکنش شدید نسبت به نتیجه انتخابات شد، ذهنیت احتمال به تقلب نبود، بلکه انتظار ایجاد شده برای پیروزی مهندس موسوی بود. انتظاری که عواملی مختلف مثل نظرسنجیها در مهندس موسوی ایجاد کرده بود.
علاوه بر نظرسنجیهای کارگزاران، ستاد موسوی یک قرارداد با مؤسسه ایسپا داشت که چندین نظرسنجی برای ستاد انجام داده بود. همچنین گروهی نیز در هفتههای آخر نظرسنجی مستقل برای ستاد انجام میداد. [در مورد ارقام نظرسنجی علی هاشمی] حدود ۱۷ تا ۱۸ میلیون برای مهندس موسوی پیشبینی میکرد.
من به دلیل همفکری و حمایت دستگاه اجرا و نظارت از احمدینژاد نگران بروز تخلفات احتمالی بودم و در مصاحبهها بعضاً این نگرانیها را ابراز کردهام. بحث صیانت از آرا را هم راهی دیدهام که نامزدها بتوانند از آرای خود محافظت کنند.
محتشمیپور خاصیتش مصاحبه کردن است، پس چرا در مصاحبه نمیگوید ما را در هیأتهای اجرایی راه نمیدهند، باید فضا را شلوغ کرده و با خبرنگاران داخلی و خارجی مصاحبه کنید و بگویید وزارت کشور قانون را رعایت نمیکند.
(جلسه شب انتخابات) از آقای علی هاشمی خواستم نتیجه نظرسنجی را بگوید. او گفت مشخص شده که آقای موسوی با ۱۷ یا ۱۸میلیون در دوره اول برنده میشود. اگر جز این نتیجه اعلام شود، حتماً تقلب شده است. سپس شهاب طباطبایی گفت پیشنهاد میکنم حامیان مهندس موسوی جمعه شب در جایی جمع شوند. منظورش این بود که این اجتماع نشاندهنده حساسیت آنان نسبت به اعلام نتیجه درست انتخابات باشد.
در سخنرانیهایم گفته بودم احتمال تقلب وجود دارد و آن هم به دلیل برخی از مجریانی است که سابقه خوبی در انتخابات گذشته نداشتند.
همان گونه که قبلاً هم نوشتم، این بیانیه (حزب مشارکت) احساسی است و فاقد مستندات است و فقط در فضای ذهنی ناشی از قطعی تصور کردن پیروزی ناشی میشود. مطابق آنچه وزیر کشور گفته است، آقای مهندس موسوی در حدود ۹۰ درصد صندوقها نماینده داشتهاند. اعتراض باید مستند به گزارش این مجموعه که حدود ۴۰ هزار نفر بودهاند باشد تا بتوان آن را در نظر گرفت. به نظر من تاکنون مستندی مبنی بر وجود تخلف تأثیرگذار در انتخابات ارائه نشده است و نمیتوان با کلیات نتیجه انتخابات را مخدوش کرد. این بیانیه از منطق سیاسی مستندی حکایت نمیکند و قابل قبول نیست.
آقای علی هاشمی در جلسه ستاد قیطریه مورخه ۲۱/۳/۸۸ رأی اول مهندس موسوی را اعلام کرد و این که آقای موسوی پیروز این انتخابات خواهد بود و اساساً نگرانی از تقلب و این که باید کاری کنیم که نتایج را تغییر ندهند ناشی از همین ارزیابی بود… آنچه جوانان را آرام میکرد این بود که اگر تقلب شود مردم را به راهپیمایی دعوت خواهیم کرد. جمعه شب که نتایج اعلام شد به همه گفته شد کاری انجام ندهید جز آن که مهندس موسوی بگوید.
در انتخاباتی که من رئیس ستاد انتخابات کشور بودم آشکارا تقلب کردند وای به حال این انتخابات که همه چیز در اختیار خودشان بود و حتی یک نامحرم را به هیأتهای اجرایی و نظارت راه ندادند.
(جبهه مشارکت در ۲۳/۳/۸۸) والله کودتا شده، آقای مهندس موسوی نامه تندی زده است و قرار بود از روزنامه اطلاعات راه بیفتد به سمت وزارت کشور که به خاطر خطرهای جانی که برای ایشان داشته برنامه را کنسل کرده است.
یک احساس همگانی درباره عدم سلامت انتخابات در سالهای گذشته ایجاد شده است و عقلای قم باید بنشینند و برای سلامت انتخابات فکری بکنند.
الان این اعتراضات باید ادامه پیدا کند. اگر مردم بفهمند که تقلب به این وحشتناکی صورت گرفته، کوتاهبیا نیستند.
(۲۸/۴/۸۸) ما نباید خدشهای را که بر انتخابات افتاده رها کنیم و نامشروع بودن این دولت برآمده از این انتخابات را پیگیری کنیم. این فرصت خوبی است. وظیفه ماست که به گوش مردم برسانیم که انتخابات مخدوش و دولت نامشروع است.
(اطلاعیه در ۲۰/۳/۸۸) اکنون که متأسفانه برگزارکنندگان انتخابات و ناظران منسوب به شورای نگهبان آشکارا یا در نهان از حامیان رئیس جمهور فعلی هستند، بشدت نگرانی از عدم سلامت انتخابات در میان مردم گسترش یافته است.
(۲۲/۷/۸۷) اگر مشاهده شد تقلبی صورت بگیرد، یا باید مردم را در جریان گذاشت یا باید یک روش جایگزین را به مردم معرفی نمود که احساس کنند با این روش میتوانند به حق خود برسند.
(۲۰/۳-۸۸) آقای ابطحی میگفت بسیج وارد کار شده و آقای کروبی باید نامه مشترکی با آقای موسوی به رهبری بزنند… بسیج از ۴۸ ساعت گذشته به صورت جدی در دفاع از احمدینژاد به میدان ورود پیدا کرده و مطمئن باشید اگر این طور باشد، داستان انتخابات طور دیگر رقم خواهد خورد.
(۱۳/۴/۸۸) بالاخره آقای خامنهای هم وارد یک چالش شده است که اگر حواسش جمع نباشد، ممکن است این شتر درب خانه ایشان هم بخوابد و فقط قرار نیست درب خانه هاشمی بخوابد. حالا احمدینژاد رئیس جمهور قانونی شده و مشکلی ندارد و هر چه هست متوجه آقای خامنهای است.
جبهه اصلاحات در هر صورت میخواست پیروز انتخابات باشد یا با به دست آوردن رأی اکثریت یا با ابطال انتخابات لذا شعار «اگر تقلب نشود موسوی پیروز است» را قبل از انتخابات طرح نموده که این خط را به طور مشخص، شخص آقای تاجزاده از طریق روزنامهها و سایتها پیگیر بود و ستاد آقای موسوی خط پیروزی حتمی وی را با کمک سایت کلمه، جمهوریت و… به جامعه القا نمود در حالی که واقعیت امر چنین نبود.
چنانچه غیر از آقای موسوی رأی بیاورد، در انتخابات تقلب شده است.
اگر جواب نگرفتیم برای حفظ افراد و آرای خودمان بگوییم آرای شما را به نام دیگری ثبت کردهاند ولی غافل از تدابیر رقیب و طرف مقابل بودیم و تحلیل ما تحقق نیافت، لذا خط ابطال را دنبال و شعار ابطال انتخابات را دادهایم.
بحث خط ابطال و عبور از قانون در جلسه یک هفته قبل از انتخابات با حضور آقایان امینزاده، شهابالدین طباطبایی، تاجزاده، عطریانفر، هادی خانیکی، خانم توحیدلو، طاهری، دکتر ابطحی (کارشناس کامپیوتر) و ۱۷ نفر دیگر مبنی بر احتمال تقلب زیاد و این که باید پاسخ برای مردم داشته باشیم توسط تاجزاده مطرح گردید.
(جلسه ستاد موسوی در ۲۱/۳/۸۸) فردا بشدت تقلب خواهد شد. شما و ما باید ممانعت کنیم. هرگونه که هست، فردا شب در مقابل وزارت کشور تجمع خواهیم کرد.
(۱۶/۳/۸۸) این مطلب را که حاجآقا (هاشمی رفسنجانی) به همه از جمله مرعشی گفته که رأی موسوی ۵۵ درصد است، من به حاج آقا گفتهام.
در حزب اقدام خاصی در مورد نظرسنجی صورت نمیگرفت. نظرسنجیهای انتخاباتی توسط مؤسسهای مربوط به دانشگاه آزاد که توسط مهدی هاشمی اداره میشد، انجام میگرفت.
(۱۸/۳/۸۸) اگر احساس مردم این باشد که احمدینژاد رأی ندارد ولی رأی بیاورد، آثار و تبعات سیاسی این مشکل به دوش آقای خامنهای خواهد بود.
(گفتوگو با سایت نوروز ۲۰/۳/۸۸) به نظر من آقای احمدینژاد و هواداران ایشان به دلیل این که مطمئن شدهاند انتخابات به ضرر آنان شده است و آقای موسوی پیروز میدان خواهد بود، سعی میکنند با دستکاری در آرا نتیجه انتخابات را به نفع خود تغییر دهند.
(۴/۳/۸۸) فقط باید مراقب یک نکته بود و آن تقلب بسیجیان است. زیرا سابقه داشته مثلاً این که بروند چند دفعه رأی بدهند. بسیجیان توان تقلب را دارند بخصوص اگر به آنها بگویند وظیفه دارید.
زهرا اشراقی:
(جبهه مشارکت در ۲۳/۳/۸۸) این یک کودتا است، یک انقلاب عظیم مردمی در راه است. قطعاً موسوی کوتاه نخواهد آمد. بیانیه محکم و خوب داده است و مردم را به ایستادگی دعوت کرده است.
روز شنبه ۲۳/۳/۸۸ دوستان مشاوران آقای (سیدمحمد) خاتمی که معمولاً دوشنبهها جلسه دارند، به جلسه فوقالعاده دعوت شدند. افراد جلسه رضا خاتمی، تاجزاده، ماجدی، خانیکی، صادق خرازی، صدر، شریعتی، قاسمزاده، خوشرو، موسوی لاری، صفدرحسینی، امینزاده و حسین واله بودند. آقای خاتمی موضوع این که جامعه نتیجه آرای انتخاباتی را نپذیرفته مطرح کرد و اصرار داشت که باید تقاضای ابطال انتخابات یا لااقل ابطال آن در بعضی شهرستانها را داشت و اصرار میکرد که مهندس موسوی را در شرایط فعلی نباید تنها گذاشت و باید از او پشتیبانی کرد.
(در جلسه حزب مشارکت ۲۰/۷/۸۷) الان احمدینژاد به همان مقدار که روی تبلیغات سرمایهگذاری میکند، روی تقلب هم حساب باز کرده است.
(جلسه سازمان مجاهدین ۳۰/۷/۸۷) هاشمی نظرش این بوده که در انتخابات گذشته تقلب صورت گرفته پس باید با توجه به سمت ایشان به عنوان رئیس مجلس خبرگان با وی در این خصوص صحبت کنیم.
(جلسه سازمان مجاهدین ۱۵/۸/۸۷) من به آقای خاتمی گفتم با ثبتنام شما، یا شما را رد صلاحیت میکنند یا این که تقلب گسترده صورت میدهند.
(جلسه در ۱۰/۹/۸۷) آنها نه تنها به دنبال تخلف هستند، بلکه به دنبال افزایش آرا هستند. به نظر من این برخوردها مردم را تحریک میکند.
به نظر من حتماً چیزی پشت پرده هست. آنها قصد دارند انتخابات را با یک تقلب سازمانیافته مدیریت کنند.
(جلسه خصوصی در ۲۵/۱۰/۸۷) همین الان رأی آقای موسوی را اگر آقای خاتمی کاندیدا نشود، بالاتر میدانم البته میتوانند با تقلب آن را تغییر بدهند.
(در جلسه کمیته دانشجویی ستاد موسوی در ۲۱/۱/۸۸) آقای آرمین گفته شما سه تا مشکل دارید، اول این که با توصیه رهبری آمدهاید، دوم این که میگویید خط سوم هستید، مشکل سوم این سه تا پنج میلیون تقلب در کشور است… به هر حال باید به سمتی بروی که بتوانی راهکاری برای آن تقلب داشته باشی. موسوی پاسخ میدهد الان شرایط بوی رضاخانی در کشور میآید و من به این جهت آمدهام و نگرانم.
(جلسه ستاد موسوی در ۲۱/۳/۸۸) فردا بشدت تقلب خواهد شد. شما و ما باید ممانعت کنیم. هرگونه که هست فردا شب در مقابل وزارت کشور تجمع خواهیم کرد.
آقای تاجزاده در یک مصاحبه در مجله شهروند امروز به این سؤال که اگر نهایتاً رأی اعلامشده کاندیدای مورد حمایت حزب شما مورد قبول شما نباشد چه میکنید؟ پاسخ دادند که دو گزینه وجود دارد یک این که مردم را به تجمع جلوی وزارت کشور و میدان آزادی دعوت کنیم یا رأی اعلامشده را قبول کنیم.
شایعه تقلب از ماهها قبل توسط شخصیتها و فعالین سیاسی نیز دامن زده شد. سخنان آقای هاشمی مبنی بر حضور بالای مردم به منظور سلامت انتخابات در نماز جمعه تهران، سخنان کروبی در حداقل سه سفر استانی، ایرادات موسوی لاری، تاجزاده و مبلغ به عزل و نصبهای وزارت کشور با تداعی بحث تقلب… در این دوره تقلب به گونهای دیگر مطرح شد، در این دوره یقیناً اتاقهای فکری برای القای سازمانیافته طرح تقلب در میان ستادها و حامیان نامزدها فعال بوده است و اوج روند پیشرفت پروژه، اعلام صریح آقای محتشمیپور درخصوص ابطال انتخابات بود.
به خاطر دارم در آخرین جلسه ستاد اصلاحطلبان به ریاست امینزاده که در آن شرکت داشتم، موضوع اصلی این بود که اگر تقلب شد روز بعد از انتخابات چکار کنیم؟ یعنی موضوع تقلب در صورت شکست قطعی شده بود و فقط چه نوع حرکتی و چه نوع تجمعی موضوع بحث بود… افرادی چون آقایان تاجزاده و امینزاده دارای ذهن سیال و استراتژیک بودند… انتقادات تند و احتمال تقلب را مطرح میکردند.
آقای تاجزاده در جلسه پنجشنبه (۲۱/۳/۸۸) ستاد قیطریه با مرور به فعالیتهای انجامشده گفت همه شواهد نشان میدهد ما پیروز انتخابات هستیم اما رقیب ما میخواهد به هر قیمتی این پیروزی را از چنگ ما بیرون بیاورد و پیشنهاد کرد که اگر نتیجهای غیر از پیروزی مهندس موسوی از صندوقها بیرون آمد، حتماً تقلب شده و باید همه آماده باشیم تا در یک تجمع مردمی و اعتراضآمیز مقابل وزارت کشور حضور یابیم. وی زمان مناسب را غروب شنبه دانست. نهایت در جلسه تصمیمگیری شد مقابل ستاد میرهادی تجمع و از آنجا به وزارت کشور بروند.
در همان جلسه ستاد قیطریه هیچ دلیلی نداشت که در بین مسئولین مناطق القای تقلب شود، طبیعی است که جوانان پرشور هستند و طرح موضوع به این صورت مخرب خواهد بود. در هر حال این هدف سیاسی یا پیروزی در صندوق یا پیروزی در خیابان را زمانی مطمئن شدم که شعار ابطال را از اشخاص مختلف شنیدم که طرح شعارهایی چون رأی من کو نیز یادآور شعارهای انقلابهای مخملی است… شعار ابطال یعنی مقابله با نظام و طرح خواسته سیاسی مرحلهای.
بچههای ۸۸ در نظر داشتند جمعه ۲۲ خرداد یک تجمع در پارک لاله ساعت ۹ شب به بهانه دعای توسل برپا کنند تا اگر احساس کردیم نتایجی که در حال اعلام است و نشان میدهد دستکاری شده و تقلب شد و نتایجی که ما تخمین میزدیم نیست، این تجمع بتواند تبدیل شود به یک تجمع گستردهتر. در ادامه بلافاصله علی هاشمی گفت حتماً باید این تجمع باشد و اگر حالا در پارک لاله نباشد چون نزدیک وزارت کشور است، ببرید میدان انقلاب ولی حتماً باید یک چنین تجمعی باشد و باید یک دفاع جانانه کرد.
آقای علی هاشمی و امینزاده معتقد بودند اگر آقای موسوی نخواهد کاری بکند یا عقب بکشد، نمیتوان قضیه را رها کرد و باید ما نقشی داشته باشیم و کاری بکنیم. آقای هاشمی گفت خود آقای موسوی باور دارد که پیروز است و هرچه غیر از این را نمیپذیرد و ما هم باید همین را پیش بگیریم و حتی با تجمع و اعتراض علنی هم شده باید این کار را بکنیم.
علی هاشمی نظرش این بود که اگر نتایج، چیز دیگری باشد حتماً دستکاری شده است. وقتی این موضوع را گفت، آقای سینکی اعتراض کرد و گفت که این طور هم بیان نکنیم که حالا نتایج اگر نتایج دلخواه ما نشد حالا حتماً تقلب شده است که بعد خود علی هاشمی برگشت به علی سینکی گفت که میترسی صدایت را بشنوند؟ بعد علی هاشمی گفت این نتایج، نتایجی است که به نظر من خیلی نزدیک به واقعیت است. با توجه به این که در سال ۸۴ انجام دادهایم، پس اگر این طور نباشد قطعاً یعنی دستکاری شده است و باید یک سری کارهایی انجام دهیم.
شریفزادگان در جلسه قیطریه ۲۱/۳/۸۸ میگفت آنچه مهم است، اتفاقاتی است که پس از انتخابات باید ما مورد ارزیابی قرار دهیم از جمله ممکن است نتایج اعلام شود و مردم به هر طریق این نتایج را نپذیرند و معترضانه به خیابانها بیایند و با آنها برخورد خشن شود.
بیانیه مشارکت نتیجه همان جلسه ۲۳/۳/۸۸ میباشد. من هم در آن جلسه خواهان صدور بیانیه اعتراضی بودهام. عدم پیروزی آقای موسوی برای من غیرقابلقبول بود.
(۲۸/۴/۸۸) ما باید در نیمه شعبان یک بیانیه بدهیم و در آن دولت را نامشروع اعلام نماییم. مباحث نماز جمعه [هاشمی رفسنجانی] را نیز ذکر کنیم تا بتوانیم مردم را تحریک کنیم.
(۱۱/۵/۸۸) پیشنهاد من این است که با توجه به نزدیک شدن به ماه رمضان، مجمع یک بیانیه جامعی تهیه کند و مواضع خودش را در آن بیانیه بیاورد.
(۲۳/۳/۸۸) ما باید امشب یک بیانیه بدهیم مبنی بر این باشد که ما این نتیجه را نمیپذیریم و پیشنهاد ابطال انتخابات را مطرح کنیم. ما دیگر نمیتوانیم به هیچ دلیلی مردم را در صحنه بیاوریم. چرا دیگر از مردم بخواهیم که رأی دهند و باید حرفهایمان را به مردم بزنیم.
(۸/۴/۸۸) میبایست بیانیه جدیدی داد و در آن درخواست کرد که عاملان کشتارها چه از نیروهای مسلح و یا لباس شخصیها محاکمه شوند و یک تیم تحقیق زیر نظر مراجع قم کار کارشناسی کند.
(۲۸/۴/۸۸) موسوی لاری پیشنهاد میدهد در انتهای بیانیه این گونه بیان شود: ای ملت شریف ایران به انتخابات مخدوش و به دولت برآمده از آن صحه نگذاریم و در این راه گام نخست باید پیشنهادهای آیتالله هاشمی تلقی شود.
(۱۶/۳/۸۸) به نظر من باید متنی ملایم (خطاب به رهبری) بنویسیم و در ابتدای آن یک زیارت جامعه [کنایه] بخوانیم و از علاقهمندی به ایشان بنویسیم و اشاره کنیم که کاری که رئیس جمهور [بحث هاشمی در مناظره] انجام داد، در شأن ریاست جمهوری کشور نیست.
(۲۱/۴/۸۸) متنی با این محتوا قابل توجه دوستانی که به راهپیمایی و تجمع نیازمندند، حماسهای دیگر در راه است، نماز جمعه ۲۶ تیرماه به امامت آقای هاشمی در تهران موج سبز بپاخاست.
(۲۳/۳/۸۸) حسنآقا هم در جلسه با هاشمی اصرار داشت که نتیجه انتخابات پذیرفته نشود و نیز حسنآقا گفت تنها کاری که میتوانید انجام دهید، این است که در مراسم تنفیذ شرکت نکنید.
(۲۶/۳/۸۸) ما باید بدانیم این آمدن مردم به خیابانها را که این گونه در مقابل چشم مردم دنیا باشد چند دفعه میتوان تکرار کرد. آیا این موضوع میتواند به دنبال خود اعتصاب و تحصن را به دنبال داشته باشد؟ این مردم چقدر مقابله دارند؟
(۱۶/۳/۸۸) اگر ما بتوانیم از این تشکیلات ۵۰ هزار نفری، پس از انتخابات استفاده کنیم بسیار مؤثر خواهد بود چون این افراد آموزش دیده، جوان و بانشاط و فعال هستند.
(۲۷/۳/۸۸) خواسته مردم کاملاً روشن است و آن ابطال انتخابات است و ما نباید چیزی کمتر از آن بخواهیم و از آن طرف هم باید سعی کنیم که از این هم جلوتر نرویم، مردم در این جریان خودشان را طرف حاکمیت میدانند و نه با عنوان این که حق مهندس موسوی، کروبی یا محسن رضایی را خوردهاند.
(۲۷/۳/۸۸) در این طرف [اصلاحطلبان] چیزی کمتر از ابطال انتخابات زیان دارد لذا خواسته شما باید همین خواسته باشد.
(۲۷/۳/۸۸) اگر شما میخواهید بحث تحصن یا اعتراض را مطرح کنید، به هیچ وجه به نفی آن چیزی که مردم دارند انجام میدهند [در خیابانها] بپردازید و به این کار نداشته باشید که بگویید روش ما چون فرعیتر است بهتر است مردم کار خودشان را میکنند. در کل به نظر من الان راهپیماییها حرف اساسی را میزنند و بعد از این پروژه میتوان سراغ تحصن و اعتصاب رفت.
(۲۷/۳/۸۸) جماران جای مناسبی برای اضافه شدن به جمعیت متحصنین نیست و ضمناً جایی نیست که بتواند در زندگی مردم تهران اخلال ایجاد کند.
(۲۷/۳/۸۸) اینها [حاکمیت] از همه کسانی که در مقابل دنیایشان بایستند، عبور میکنند مگر این که از همین جمعیتهای داخل خیابان بترسند. آنها خودشان را در خطر میبینند.
(۲۸/۴/۸۸) ما نباید خدشهای را که بر انتخابات افتاده است، رها کنیم و نامشروع بودن این دولت برآمده از این انتخابات را پیگیری کنیم.
(در دیدار با علیمحمد حاضری ۲۶/۳/۸۸) مهندس فقط به دنبال ابطال برود. اگر این اتفاق نیفتد، مهندس و دوستانش میتوانند تا چهار سال دولت را نامشروع بدانند.
(۱۱/۴/۸۸) ما باید از سپاه و بسیج و شورای نگهبان که برخلاف قانون عمل کردهاند، شکایت کنیم و این همان زنده نگه داشتن فضای فعلی است.
(۲۷/۳/۸۸) به نظر من الان که همه دارند به صحنههای خیابان نگاه میکنند و همه دارند فکر میکنند که این جریان چطور از تهران به جاهای دیگر برود همه جا را در بربگیرد.
(۸/۴/۸۸) بالاخره نظر مهندس موسوی ابطال انتخابات بود که تحقق نیافت. حال بیاید و بگوید این مرحله پایان یافت. ما هم بگوییم ما که گفتیم برای گرفتن حقتان بیایید، منبعد باید حق خودتان را از نظام یعنی آقای خامنهای بگیرید.
(۱۸/۸/۸۷) من از فرمایشات [بحث ورود زودهنگام به تبلیغات] ایشان این گونه استنباط کردم که گویا ما در یک روستا زندگی میکنیم و ایشان هم کدخدای این روستا هستند.
(۲۳/۴/۸۸) آقای مصباح یزدی، آقای خامنهای را نائب امام زمان و لازمالاتباع میداند، دست رهبری را میبوسد و… اما در زمان امام ما هیچ جا نشنیدهایم که در دیدارهای امام چنین کاری کرده باشد.
(در صحبت با کلانتری، ۳۰/۴/۸۸) در زندانهای شاه کتک میزدند، اما فحاشی و تحقیر و این موارد نبود و این نشاندهنده این است که ما در این زمینه سقوط عجیبی کردهایم، یعنی اگر کسی شک داشته باشد که این جبههای که یک طرف آن آقای خامنهای و یک طرف هم مهندس موسوی، خاتمی و در کل مردم قرار گرفتهاند، کدام یک حق هستند، این رفتارهای اینها [حاکمیت] دلیل این است که آنها باطل هستند.
(۱۴/۴/۸۸) آقای خامنهای این کارها [منظور زدن مردم توسط نیروهای امنیتی] را توجیه کرد [اشاره به خطبههای نماز جمعه] و گفت از نام رهبری سوءاستفاده کردند. خب مگر غیر این است که اینها ابزارهای رهبری هستند و این همان چاقویی است که […] برای کشتن نیروها تیز کرده است و معلوم است که مقصد این کودتا زیر نظر رهبری است. اصلاً فرض بگیریم که آن جمعیت علیه ولی فقیه برخاسته باشد. آیا در این صورت مجاز به کشتن مردم هستند؟ میکشند، بعد میآیند و میگویند عاملان قتلها باید مشخص شوند. خدا میداند من حوادث اخیر را مانند ۵۰ سال صدر اسلام میدانم. آقای جنتی چه فرقی با شریح قاضی دارد؟ بلکه شریح صد شرف به او دارد، چون سر شریح کلاه رفت اما اینها عمداً این کارها را میکنند و آقای جنتی خودش میداند در بحث تقلب در انتخابات سهم اول را دارد.
(۱۲/۵/۸۸) ما یکهشناس هستیم، یعنی یک نفر را میشناسیم، هرچه او بگوید دیگر همه باید اطاعت کنند. باید بحثهای حوزوی از این فضا بیرون برود. مثلاً ایشان [رهبری] میآیند و صحبتی میکنند، همه جمع میشوند و میگویند خوب است؛ دیگر با این صحبتها همه با هم میسازند و مشکلات حل میشود. این مورد اصلاً مشکل تئوریک دارد که آیا حکومت دینی این است که اگر حاکم دینی، چیزی گفت دیگر هیچ کس حرف نزند و نقدش نکند. پس چطور باید نقدش کرد و چه جوری باید جلوی اشتباهات را گرفت.
(۴/۱۰/۸۷) اصلا آقای […] در سازمان سیاسی کشور جای شاه نشسته است.
(۱۱/۱۲/۸۷) اگر قرار شد آقای خاتمی را شورای نگهبان رد صلاحیت کند او بهتر است که به رهبری بگوید که شما دخالت نکن و بگو که من تابع قانون هستم.
(۶/۹/۸۷) به نظر من اگر آقای خاتمی را مثل معین رد صلاحیت کنند بعداً ایشان حکم حکومتی را نپذیرد و از صحنه کنار برود.
خواستهها و نظریات رهبری باید از طریق نهادهای تعریفشده قانونی دنبال شود. در مورد اصل مربوط به اختیارات و وظایف رهبری قانون عادی ننوشتهایم؛ بسیار بجاست که زمانی توسط مجلس قانون و اختیارات و وظایف رهبری نوشته و تأیید شود. این کار قانونمند کردن آن برای همیشه و همه موارد در آینده است.
اگر شهروندی از یکی از تصمیمات یا اقدامات رهبری شکایت داشته باشد باید به مجلس خبرگان و قوه قضائیه مراجعه کند و در آنجا به صورت ویژه و با مرکز ویژهای با آن مواجه شود. این یک راهبرد درازمدت است و باید برای همه ادوار تعیین تکلیف شود.
پیشنهاد ما این است که وظیفه رسیدگی به صلاحیت داوطلبان خبرگان به مرجع دیگری واگذار شود یعنی باید مستقل از مقام رهبری و نهادهای منصوب ایشان صورت گیرد.
(۲۷/۸/۸۷) الان ریاست جمهوری دو تا چهار سال است. میشود رهبری را دو تا ۵ سال کرد و بعد از آن هم کنار برود.
(۸۸/۵/۱۲) سال گذشته ما در کنگره سازمان مشارکت دعوت بودیم که مطالبی درخصوص موقتی بودن رهبری از آقای حجاریان مطرح، اما من با آقای نبوی به این جهت که من و خاتمی آنجا نشسته بودیم اعتراض کردم که چرا چنین مطلبی در حضور ما خوانده شده است و این مطلب برای آینده تهذب و گروههای سیاسی مفید نیست. حال درست است که ما هم در این موضوع -موقتی بودن رهبری- با شما همعقیده هستیم.
مجلس خبرگان لازم است بحث صلاحیت رهبر وقت را در دستور کار قرار دهد تا مقام رهبری در هر دورهای طبق قانون اساسی در برابر مجلس خبرگان پاسخگو باشد. در درازمدت باید مقام رهبری احساس کند در برابر جمعی که صلاحیت فقهی و اجتهادی آنان به تأیید فقهای شورای نگهبان مورد تأیید رهبری رسیده پاسخگو و مسئول است.
ابلاغ سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی توسط رهبری حداقل یکی از اهداف اصلیش فعال کردن و تقویت بخش غیردولتی است، بنابراین در ایران در ۸۰ سال گذشته حکومت دارای اختیارات مطلقه و نامحدود بوده است. چون نهادهای مدنی پابهپای قدرت گرفتن دولت تقویت نشدهاند، امکان مانور و قدرت تأثیرگذاری حکومت در همه عرصهها افزایش یافته است. این قدرت به حکومت امکان میدهد هر نوع بخواهد با شهروندان برخورد کند.
(در دیدار با موسوی خوئینیها مورخ ۱۴/۱۰/۸۷) خاتمی وقتی رفت کاندیدا شود (موقع ثبت نام) بگوید که ولایت فقیه را تنها در چارچوب قانون اساسی قبول دارم و این یعنی محدود کردن رهبری. احمدینژاد که عددی نیست، آن کس، آن جایی و آن مرکزی را باید تحت فشار بگذاریم که اصلیترین نقش را دارد. بالاخره ما باید ببینیم با آقای خامنهای چه کار کنیم!؟
به نقل ازرجا نیوز