تاریخ : 1395,شنبه 07 اسفند16:03
کد خبر : 52159 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

ما جلوی صف بودیم اما حالا...



محمدرضا- سه شنبه رفتم ضمانت برادر خانمم به دادگاه.
یک صف بطول بیسمتر برای ورود به دادگاه تشکیل شده بود.
با خود فکر کردم شاید بتوان با کارت اعصاب و روان بروم داخل. چند نفر سرباز ایستاده بودند. کارت را نشان دادم، گفتند این چیه؟؟  برو ته صف.
خلاصه همراه من رفت و در صف ایستاد.
من هم از شدت سرما جلوی ورودی به دادگاه در کناری خودم را با نور آفتاب تسلی می دادم.
که پس از چندی. یک سرباز آمد تعدادی را که ایستاده بودند با رفتار خبلی بدی فرستاد پایین پله ها، با خودم گفتم من که مزاحم نیستم.
سرباز به من رسید. گفت برو پایین، گفتم توی آفتاب ایستادم تا یخ سرمای کردستان باز شود و پایم گرم شود. ناگهان دیدم دستش روی سینه من هست هل می دهد.
دیگر اعصاب بهم ریخت و مرا محترمانه چند دقیقه ای بازداشت کردند.
اما این در حالی بود که خانم ها بدون صف و برگه وارد می شدند.
و این که برای ما ایثارگران هیچ ارزشی قائل نیستند مرا آزار می دهد.
و بدتر از همه ما حامی نداریم.
آیا به بنیاد شهید مراجعه کنم و بی احترامی و برخورد فیزیکی این سرباز را گزارش دهم دفاع خواهند کرد؟؟ بارها برخورد زشت دادگاهها و پلیس را دیدم و اینها عقده شده برایم.
هیچ ارزشی برایمان قائل نیستند، حتی به اندازه یک زن بی حجاب.


کد خبرنگار : 20