تاریخ : 1396,یکشنبه 17 ارديبهشت12:25
کد خبر : 52703 - سرویس خبری : گزارش و گفت و گو

گفت و گوی با جانباز نخاعی از خطه مردمان خونگرم رامهرمز

همواره مقام ایثار را پاس بدارید


همواره مقام ایثار را پاس بدارید

خیلی جوان است. چهره ای نورانی دارد. یکی دو بار او را در مرکز توانبخشی جانبازان نخاعی استان دیده بودم. سنش به حضور در جبهه های جنگ تحمیلی قد نمی دهد. اما ویلچرنشین است.

فاش نیوز - خیلی جوان است. چهره ای نورانی دارد. یکی دو بار او را در مرکز توانبخشی جانبازان نخاعی استان دیده بودم. سنش به حضور در جبهه های جنگ تحمیلی قد نمی دهد. اما ویلچرنشین است. در یکی از این دیدارها فهمیدم او ساکن شهرستان هم می باشد. شماره اش را گرفتم. دلم می خواست بدانم ملائک کی و کجا نام او را در دفتر اولیاءالله ثبت کردند و بر بلندای قامت استوارش ردای جانبازی پوشانده اند؟ هر بار که او را می دیدم ناخودآگاه جمله "دفاع همچنان باقی ست" از ذهنم عبور می کرد. حضور این جوانان ثابت می کرد جنگ تحمیلی علیه ما تمام نشده است. دوری راه مانع دیدار و گفت وگوی حضوری با جانباز می شد. بهترین راه استفاده از فضای مجازی بود تا برای چندمین بار ثابت کنم می توان از تکنولوژی روز برای نشر سریع تر ارزش های دفاع مقدس بهره برد.

گفت و گوی زیر ماحصل توضیحات سربازی است که در راه پاسداری و برقراری امنیت خاک کشورش در عنفوان جوانی جانباز شده است گپ و گفتی که به وسیله یکی از شبکه های اجتماعی با ایشان انجام شد. وقتی در حال خواندن این سطور هستید به این نکته هم فکر کنید. در همین لحظه چند نفر دیگر از جوانان برومند ایران اسلامی در داخل یا خارج از خاک ایران برای قطع کردن دست اجانب و اشرار از کشورمان در خون خود می غلتند و سلامتیشان را فدای امام و میهن می کنند. پس وای بر ما که شیوه قدردانی و قدرشناسی را به نحو احسن نسبت به آن ها ادا نکنیم!


 

فاش نیوز: سلام. بزرگوار ! لطفا خودتان را کامل معرفی کنید.

- سلام من گرگ اله اولیا هستم که در تاریخ یکم فروردین 58 در روستای ابوالفارس رامهرمز بدنیا آمدم.


فاش: پس در دوران جنگ خردسال بودید؟

- بله . وقتی جنگ تمام شد من 9 ساله بودم.


فاش: لطفا درباره نحوه جانبازی خودتان توضیح بدهید.

- من یک سال زودتر خودم را برای خدمت سربازی معرفی کردم. ما را به پادگان سراب نیلوفر کرمانشاه اعزام کردند و بعد به پاوه منتقل شدیم. ساعت 4 بعدازظهر دی ماه 76 بود که از پاسگاه مرزی نوسود خبر دادند یک محموله قاچاق با چندین خودرو در حال وارد شدن به شهر داخل کشور و طی مسیر به پاوه است. فرماندهان نیروها را به دو گروه تقسیم کردند و سوار دو خودرو با سلاح دوشیکا شدیم و به طرف پاسگاه نوسود حرکت کردیم. در 5 کیلومتری شهر به اشرار رسیدیم. عملیات تعقیب آن ها یک ساعت طول کشید. سرنشینان 4 خودروی آن ها
به سمت کوه ها پا به فرار گذاشتند و به طرف یک روستا در پای کوه رفتند. در حالی که تیراندازی می کردند در بین صخره ها پناه گرفتند ولی ما توانستیم چند نفر از آن ها را دستگیر کنیم. در حین برگشت تعدادی از عوامل آن ها در روستا به طرف ما شروع به تیراندازی کردند. آن ها می خواستند رفقای خود را از دست قانون فراری بدهند. در همین زمان سه تن از دوستان من شهید شدند و من نیز تیر خوردم. حتی اشرار مرا با ماشینشان زیر گرفتند. بعد از یک هفته در بیمارستان امام خمینی کرمانشاه به هوش آمدم. از آن جا مرا به بیمارستان ناجا در تهران اعزام کردند. در آن جا بود که فهمیدم بعد از چهارده ماه خدمت دچار ضایعه نخاعی شده ام.


فاش: بعد از جانبازی اولین اولویت شما چه بود؟

- من به ورزش روی آوردم. قبل از جانبازی خیلی به فوتبال علاقه داشتم و در تیم روستایی محل زادگاه پدری ام یعنی ابوالفارس عضو بودم. اما بعد از جانبازی به ورزش تیراندازی و تنیس روی میز پرداختم و در بعضی مسابقات دارای حکم قهرمانی هستم.


فاش: متاهل هستید؟

- بله.


فاش: مایلید درباره نحوه آشنایی با همسرتان و خصوصیات اخلاقی ایشان توضیح بدهید؟

- "سروقامتان" ناجا چندین سال است که جانبازان ویلچری را به شهرهای زیارتی می فرستد. در یکی از همین سفرها ما را به مشهد مقدس اعزام کردند. در این سفر با یکی از جانبازان شهرکردی آشنا شدم. او فهمید که من مجردم. بعد از بازگشت از سفر یک روز خودش به من زنگ زد و گفت: اولیا یک مورد خوب برای همسریت سراغ دارم. او در توضیحاتش برایم گفت که آن دختر خودش دوست دارد با یک جانباز نخاعی ازدواج کند. من موضوع را به خانواده گفتم و برای خواستگاری از این دختر ایثارگر اقدام کردیم. ایشان لیسانس الهیات داشت. مراسم خواستگار و ازدواج ما در سال 93 به خیر و خوشی برگزار شد و الان از زندگی با ایشان خیلی راضی هستم.


فاش: بهترین توصیف شما از شخصیت همسر ایثارگرتان چیست؟

- در یک جمله می گویم او بسیار با اخلاق و دلسوز است
.

فاش: خانواده ایشان با وصلت شما موافق بودند؟

- بله. خانواده همسرم از خانواده های انقلابی و دوستدار ولایت و رهبری می باشند.


فاش: به نظرتان نسل جوان ما چقدر با موضوع جانباز و شرایطش آشنایی دارد؟

- خیلی کم. صدا و سیما باید بیشتر در این زمینه کار فرهنگی و اطلاع رسانی کند.


فاش: به عنوان یک جانباز چه انتظاری از جامعه و مسئولین دارید؟

- انتظار خاصی ندارم. جز اینکه همواره مقام ایثار را پاس بدارند و ضایع نکنند.


فاش: تشکر می کنم از این پاسخگویی مفید و مختصر و جامع و کاملتان.

- من هم از شما تشکر می کنم.  

 


کد خبرنگار : 17