تاریخ : 1396,پنجشنبه 28 ارديبهشت17:54
کد خبر : 53268 - سرویس خبری : اخبار

خوشبختیم را برادر شهیدم تضمین کرد



نزدیک به 20 سال است که از آخرین «بله»اش به بهزاد بر سر سفره عقد می گذرد؛ همان روزی که می دانست بهزاد در جنگ تحمیلی جانباز 70درصد شده و باید این درد را تا مدت ها با خود همراه کند؛ اما قدرت ایمان و اتکا به پروردگار، پوتین های پولادی به پای «محترم» کرد و او را فرشته همراه بهزاد قرار داد. امروز که او زنی 40 ساله است. بر چین و چروک های صورتش به خوبی می‌توانی سختی این راه را ببینی؛ اما چشمان مشکی و پرفروغش هنوز هم مثل همان 19 سالگی از عشق به بهزاد مملو است.

«محترم غلامحسینی» صحبتش را از روزهای خواستگاری بهزاد شروع می کند و با اشاره به واکنش خانواده از خواستگاری بهزاد می‌گوید: زمانی که همسرم برای خواستگاری به منزل ما آمد جانباز بود و من با وجود این موضوع او را برای زندگی و شریک همیشگی ام انتخاب کرده بودم اما خانواده ام رضایت چندانی نداشتند.

وی افزود: پدرم تا مدت ها با من صحبت کرد و تمام سختی های زندگی با جانباز را برایم گوشزد کرده بود و گفته بود که باید تا چه میزان روحیه صبر و از خودگذشتگی داشته باشم.

همسر جانباز تصریح کرد: البته من شوهرخاله ام نیز جانباز بود و به نوعی آشنایی ما با خانواده بهزاد از طریق آن‌ها بود و من زندگی خاله خود را نیز دیده بودم اما با وجود تمامی این دشواری ها باز احساس می کردم که کسی جز او نمی تواند شریک روزهای غم و شادی من باشد.

محترم غلامحسینی با اشاره به چگونگی رضایت خانواده خود گفت: خانواده ما هنوز هم در جواب مثبت به خانواده شوهرم تعلل داشتند و نمی‌دانستند که در نهایت چه کنند تا اینکه برادرم که مدتی قبل در یکی از عملیات ها به شهادت رسیده بود به خواب یکی از خواهرانم آمد و به او گفت که به محترم بگویید همین پسر (بهزاد) را انتخاب کند چرا که من تضمین می کنم خوشبخت می شود.

وی ادامه داد: بعد از خواب خواهرم سرانجام من به بهزاد جواب مثبت را دادم و به عقدش درآمدم و امروز که نزدیک به بیست سال از آن روزها می گذرد با وجود تمامی دشواری ها و فراز و نشیب های زندگی، اما همچنان خوشبخت بوده و از زندگی ام راضی هستم.

به دخترانم برای ازدواج توصیه می‌کنم که ایمان را الویت اصلی‌شان بدانند

محترم غلامحسینی در ارتباط با ملاک های مهم ازدواج گفت: من 19 سالگی به خانه بهزاد آمدم و آنقدر اخلاص، ایمان، تقوا و دینداری او برایم مهم بود که هیچگاه نتوانستم جانبازی اش را به عنوان نقص در وجودش تلقی کنم چرا که می دانستم خداپرستی و تقوا بهزاد می تواند چرخ زندگی ام را بچرخاند و تنها لبخند امام زمان (عج) برایم کافی بود.

وی افزود: ماحصل ازدواج من و بهزاد سه دختر و یک پسر است که دختر بزرگم نیز به خانه بخت رفته که به او در زمان انتخاب همسرش گفته بودم «اصلی ترین معیارش برای زندگی با یک نفر میزان ایمان و تقوایش باشد» چرا که سایر موارد به وجود خواهند آمد.

همسر جانباز تصریح کرد: سادگی یکی از ویژگی هایی بود که ما از همان ابتدای زندگی سعی کردیم بر مبنای آن رفتار کنیم و امروز نیز این مورد را به دخترانم برای داشتن زندگی موفق توصیه می کنم.

لحظه‌های سخت زندگی تنها به خانم فاطمه زهرا (س) توسل می‌کنم

این همسر جانباز 70 درصد با اشاره به لحظه های سخت زندگی اش گفت: هر زمان که حال شوهرم بد می شود و دچار حمله می شود من به خانم فاطمه زهرا (س) متوسل می شوم.

وی ادامه داد: از خدا می خواهم که عمر بلند به من بدهد که بتوانم به شوهر و فرزندانم به خوبی رسیدگی کنم و بارها بر سر قنوت نمازم دعا می کنم که نیروی صبر و توانم در این راه تمام نشود و بتواند خدمتگذار شوهرم باشم.

محترم غلامحسینی تصریح کرد: این زندگی و سختی هایش انتخاب خودم بوده و هیچگاه به این فکر نکردم که کاش این گزینه را انتخاب نکرده بودم و اگر زمان هم به عقب برگردد زندگی با بهزاد و همسری جانباز تنها گزینه ام  خواهد بود.

وی با اشاره به سوالات پسر کوچک خود گفت: زمانی که پسر کوچکم شرایط پدرش را می بینید، از من سوال می کند «مادر چرا بابا این وضعیت را دارد اصلا چرا بابای من باید بیمار باشد» و سوالات این چنینی، که من به او می گویم اگر پدر تو به جبهه نمی رفت امروز نمی توانستی به راحتی و آزادی در کوچه و خیابان ها قدم بگذاری و پسرم فراموش نکن که پدر امروز درد می کشد که تو به راحتی لبخند بزنی و کودکی کنی.