تاریخ : 1396,چهارشنبه 03 خرداد17:14
کد خبر : 53408 - سرویس خبری : متن ادبی

ببخشید سکه دارید؟!


ببخشید سکه دارید؟!

فرستنده م.ر.ک.جانباز- ببخشید سکه دارید؟! میخواهم به گذشته زنگ بزنم به آن روزها ... به پنج دهه پیش. به دل های بزرگ جوانمردان و شیر زنان. به زمین های ارباب رعیتی پدرم. به جوانی سراسر ایثار مادرم. به برادران هم بازیم. به کوچه های کودکی. به هم بازی های بچگی. به کتل خاکی و تپه سلام امام زاده داوود. به گیلاس ها و توت های کن سولقون.

 به پای پیاده زوار ؛ به عشاق زیارت. به معصومیت و سادگی و اخلاص؛ به تقسیم لقمه نان و پنیر؛ به سهمیه یک حبه قند کنار یک استکان چای آتشی ؛ به کتری رو سیاه جمع بزرگ فامیل.

 جماعت! می خواهم زنگ بزنم به فرزندان شیر پاک خورده دهه چهل ؛ به رضا ؛ کریم ؛علی و موسی و مختار ... به قطعه دل داران و دلدادگان به قطعه ای از بهشت... آهای نجومی بگیر ؛؛ بیا من زنگ می زنم تو استغفار کن. بیا من وساطتت را میکنم. شهدا دلشان خیلی رحیم است بیا تا دیر نشده. امانتی که از سفره انقلاب بناحق برداشتی را سر جایش بگذار شاید دوباره راه بهشت را پیدا کردی .

 می خواهم زنگ بزنم به دنیای املاک و اموال ... به رانت خوران روبه صفت؛ به سرمایه های نظام؛ به آنها که از توسن انسانیت لغزیدند و بر حمار حماقت نشستند.

 ببخشید کسی سکه دارد تا زنگ بزنم به آخرین مدافع کانال کمیل ... زنگ بزنم به آخرین لحظات غواص دسته بسته کربلای چهار ... به شهدای عملیات رمضان و محرم .... به نامدار ترین سرداران بلند همت ...

 ببخشید متظاهران سکه ام را خوردند. لطفا سکه بدهید تا خط یکطرفه نشده .... مواظب باشید شهدای گمنام خفته در پارک ها ؛؛ ریا کاری و ربا خواری و اختلاس و رانت بازی و فراموشی شما را ؛ فراموش نخواهند کرد. با شفاعت شهدا ؛ هنوز هم پل صراط المستقیم به روی همه باز است، بیایید تا دنیا شما را نبلعیده با اولین ون بهشت از پل بگذریم .

والسلام