تاریخ : 1396,سه شنبه 30 خرداد14:41
کد خبر : 53770 - سرویس خبری : مسائل و مشکلات ایثارگران

بنیاد تصمیمش راحت شدن از شماست



علی- اینجانب مدت شصت ماه بصورت داوطلبانه از سال 61الی67 در جبهه ها بصورت داوطلبانه حضور داشته ام...در پانزده عملیات بزرگ وکوچک شرکت و چندین بار در عملیات کربلای پنج...کربلای هشت...کربلای یک..و در کمینگاه تانک ها در شلمچه مجروح ... ترکش به دست و پا و کمر... موج انفجار به سر وکمر...آسیب دیدگی شدید گوش ناشی از موج انفجار. اعصاب و روان شدید و حتی یک بار حین رفتن به منطقه مهران در تاریکی شب هنگام پریدن از بالا به داخل کامیون مایلر. اسلحه ای توسط رزمنده ای در کف مایلر گذاشته بود . روی اسلحه پریدم که گلنگدن آن تا بیخ رفته کف پایم.

  از آن زمان هفده هیجده سالگی تا الان پنجاه و دو سالگی از راه رفتن ناتوانم و عذاب می کشم. و تمام این دلنوشته بر آن نشد که با دوسه بار مراجعه به کمیسیون بنیاد حواله بیشتر از پانزده درصد رو به ما بده. سال هاست که از بیماری اعصاب و روان بسیار شدید. ناتوانی در راه رفتن. کم شنوایی گوش و در اثر ترکش وموج انفجار شدید به کمر و تا مرز فلج شدن {تمام موارد طبق اسناد و مدارک پزشک متخصصین موجود میباشد} و ریزش بدون دلیل تمام دندان ها. خونریزی بی دلیل از ناحیه اندام تحتانی و فشار خون. قند. ناراحتی قلبی رنج میبرم که حاصل این رنج و مشقت آن استفاده روزانه ده ها قرص... عدم وجود انسجام در خانواده که این مورد ناشی از اعصاب و روان شدید و رفتار آنی و غیر قابل کنترل اینجانب.

  و عدم توان در پرداخت شهریه دانشگاه آزاد که منجر به اخراج نور چشمی گردید. همه اینها در ده سال آینده چه برسر جسم ناتوانم خواهد آمد خدا  میداند و بس. ولی آنچه را می بینم با وجود حضور شصت ماه در جنگ. از سن چهارده سالگی تا پایان جنگ در بیست و یک سالگی.

 لیاقت نداشتن بااین همه خسارت جسمی و روحی در وجودم  دریافت بیش از پانزده درصد را توسط بنیاد نداشتم و ندارم که امروز می فهمم در یکی از کمیسیون های پانزده، شانزده سال با حضور آقای صمیمی رٸیس حال بنیاد استان تهران در آن جلسه.....پزشک (شاید از نظر سن کوچکتر ویا همسن من ولی جوان باطراوت زیبا سرحال ) مربوطه در اعتراض شدید اینجانب.. به گفته ایشان نسبت به کم شنوایی گوش را ناشی از پیری دانست (تقریبا سی وهفت هشت سالگی).

 برای من رفتی داری که داری اعتراض درصدت رو به من میکنی!..نظرم رو مینویسم هرکاری هم خواستی برو بکن....بنیاد تصمیمش راحت شدن از شماهاست ... از آن زمان تا به امروز عطایش را به لقایش بخشیدم. و امروز فهمیدم اصول بنیاد همان ست که آن زمان آن پزشک محترم گفت. پس بیهوده خودمان را خسته نکنیم  و جز نزنیم.

به قول شاعر از طلا گشتن پشیمان گشته ایم

مرحمت فرموده از منت گذاشتن  برسرما ..ما رارها کنید


کد خبرنگار : 20