سیما- واقعا شرایط ما همینه. بابای من تو بیمارستان صحرایی بستری بود. الان از کجا بره مدرک بیاره که مصدوم جنگ بوده؟
تازه اینا به کنار، اعصاب و روان خیلی اذیت میشن خانواده ها. مشکلات روحی ای که اعضاء خانوده دارن به کنار، ماها هیچ شرایط روانی معمولی برای درس خوندن نداریم. وقتی انقدر مشکلات و دعوا و استرس وجود داره ...کمترین خواسته ای که یه دختر از باباش داره، احساس امنیته. وظیفه یه بابا اینه...
من هیچ وقت نمیتونم این احساس رو مثل بقیه ی دخترا داشته باشم... چون دیدم کتکایی که داداشام خوردن از بابامو با میلگرد و شلنگ و کمربند...دیدم با چاقو تهدید کردن مادرمو...!
در کنار همه ی اینا من عاشق بابامم چون میدونم دست خودش نیست...!
توروخدا یه کم منصف باشین، آدم با چهارتا کتاب معمولی و یه معلم میتونه درس بخونه ولی اگه میلیارد بدن به آدم، وقتی نتونه درس بخونه به خاطر این شرایط چه فایده؟
البته که میلیارد بدن دیگه درس نمیخونه کسی! بعدشم کو میلیارد که بخوان بدن؟!