تاریخ : 1396,سه شنبه 03 مرداد20:25
کد خبر : 54443 - سرویس خبری : مسائل و مشکلات ایثارگران

عموصالح جان نجات میداد!



علی ابوالقاسمی- در چنین روزی 3مرداد 62 در استخبارات عراق اگر عموصالح نبود، حتما من خودم زیر شکنجه با بدن مجروح ازبین رفته بودم. فقط بایک کلمه عموصالح درحین شکنجه و سوال و جواب عراقی ها با لهجه عربی و فارسی شاید بیش از چندین باربه من زیر لب میگفت بگو جندی مکلف هستم ولی آنقدر من بی حال و شوکه شده بودم و ایشان هم خیلی لهجه غلیظی داشت که من خیلی دیر متوجه شدم ولی بازهم جانم را بعد از خدا به عموصالح مدیون هستم.

  در شرایطی که چندین بار عراقی به او توهین و کتک زد، آخر این جمله انه جندی مکلف رابه من یاد داد تا من گفتم. عراقی هاکمی ملایم شدند و با آب زدن به صورتم به هوش آمدم و افسر عراقی شروع کرد به سوال و جواب اسم پدر و سن و سال و کدام تیپ و لشگر هستم و کدام شهر و چرا آمدم که عموصالح گفت سیدی! ایشان جندی مکلف هست و اجبار هست که در ایران سربازی بروند.

  این یکی از کارهای عموصالح بود البته آن زمان من متوجه نبودم که کار خداست. ایشان در استخبارات عراق مترجم باشد. در بدترین شرایط تک و تنها و ازهمه بدتر هنگام ترجمه توهین و کتک هم می خورد. هیچ کار خداوند بدون حکمت نیست.

آزاده و جانباز 55درصد ازتهران


کد خبرنگار : 20