حجت الاسلام محمد ادریسی- دنیا فریباست پس رو دست نخوریم و رو دست نزنیم. سؤال های عجیب و بی پاسخ در ذهن بشر کم نیست ازجمله اینکه مثلا : ما از کجا آمده ایم ؟ کجا هستیم ؟ کیستیم و چه می کنیم؟ و آیا نظریه ای برای جواب دادن و توضیح همه چیز موجود است یا نه و ما بقی این جهان کجاست و کجا رفت؟ عوامل تکامل ما چیست؟ و هر روز به این سؤالات قدیمی، پرسش های نو اضافه می کنند اما تنها و تنها یک سؤال جدی وجود دارد که شایسته است درباره آن تفکر شود که: کجا برویم؟
این است سؤال اصلی و نهایی خدا در قرآن که گریبان هیچ انسانی را هرگز رها نکرده و نمیکند و نباید بدون جواب بماندکه:
« أَیْنَ تَذْهَبُون؟ »1به سمت کجا و چه کسی رهسپارید ؟
جوابش این است: « انا لله و انا الیه ذاهبون »۲ما برای خدا هستیم و سمت او رهسپاریم.
نمی توانیم که تا ابد در زندان سیار بدن بمانیم و راه فراری نیست و چاره ای نداریم. ما از خداییم و هم برای او پس باید سریع و بی معطلی به سمت او برویم که در وقت مردن به سمت خدا سریع برگشتن که هنر نیست حتی اگر هم نخواهیم با سر ما را می برند و برمیگردانند پس تا زنده ایم خزیده به کجی و سر در لاک خود نباشیم و رونده باشیم.
خوش به حال آنهایی که از ذاهبون و رهسپاران هستند همچون خوبان این عالم و انبیا و شهیدان و صالحان زیرا که از راجعون شدن و :« انا لله و انا الیه راجعون»۳ گفتن آسان است و بعد از مرگ دیگران برای ما و خودشان می گویند و یا اینکه ما برای دیگران می گوییم.
می آید آن روز که لب های مرگ را ببوسیم یا در شکم تاریک مادر و یا در حال بازیهای کودکی و یا در سرسبزی نوجوانی و یا در سرمستی جوانی و یا شاید هم در مرحلۀ ای از تفاخر و تکاثر و زیاده خواهی پیری.
اگر آنچه در اینجا وآنجا و همه جا میگویند که: انسان بعد از مرگ به خدا میرسد، پس چرا اصلاً باید زندگی کرد؟! به راستی که اگر قرار بود انسانها در این دنیا به خدا نرسند شرافت مردگان بیشتر از زندگان است و واقعاً زندگی زندگی نبود.
یک مرد در مقایسه با یک زن و یا یک زن در مقایسه با زن دیگر و یا یک مرد در مقایسه با مرد دیگر و یا حتی یک حیوان کوچک یا بزرگ در مقایسه با حیوانی دیگر کاملاً متفاوت است، چه به لحاظ روانی و روحی و درونی و چه به لحاظ ساختار بیرونی، این تفاوت ها نمایان است و هیچ دو نفری شبیه یکدیگر پیدا نمی شود وآیا می دانید که ما در جسم مادی تفاوتهایی بسیار داریم که عبارتند از:
1- طرز راه رفتن و گام برداشتن بر روی زمین هر کس خاص است؛
2- جنس مو و ناخنهای هر شخصی مخصوص به خود اوست؛
3- شکل چشم و عنبیۀ هر کس مختص به خودش هست؛
4- برجستگیهای صورت ، دست ، پا و کل بدن؛
5- شکل رگهای موجود در بدن (ورید) ؛
6- آناتومی و طرز ایستادن بر زمین؛
7-دمای بدن و نوسانات آن؛
8- بافتهای زیر پوست؛
9- اثر انگشت ها ؛
10-تن صداو...
برهان تفاوت غیر از این نیست و همه این ها نشانههایی از یک خدا با یک مقصد و مقصود است و تنها اوست که توانسته هر موجودی را منحصر به فرد بیافریند که علوم تجربی و علوم انسانی هم هرگز نمی تواند منکر آن شود و حال سؤال ما اینجاست که آیا همۀ این تفاوتها و یا حتی اشتراکها بیحساب و یا تصادفی است ؟ چگونه میشود که میلیاردها بلکه بیشتر موجود در جهان در طول تاریخ به وجود بیایند و هیچ یک مثلِ دیگری نباشد؟!
خورشید و ماه را به تو میدهند تا از رسالت خودت بگذری؛ اما تو حاضر نیستی از یکی از آنها بگذری؛ زیرا که دلبسته به هر دوی آنهایی. تو ماه را دوست داری، چون در شب به تو نور میدهد و خورشید را هم دوست داری، چون در روز به تو نور میدهد. نور خدا هست تو کجا میروی؟!