مهران پرسید کدام بشکه را باید بزنم؟ گفتیم آن بشکه آخرى را، بجاى اینکه نشانه برود، چشمانش را بست و زیر لب ذکرى را گفت و شلیک کرد، موشک مستقیم خورد به بشکه!
یکى از دوستان میگفت، ما قبل از عملیات، در پادگان ، آموزش و تمرین تیراندازى با آرپى جى داشتیم . آر پى جى زن هاى درجه اول گردان ، بشکه ها را می چیدند روى زمین و آنها را میزدند و بعد بشکه ها را دورتر میگذاشتند تا کار سخت تر شود. کار رسید به جایى که دیگر هیچکدام از آرپى جى زن هاى درجه یک هم ، نمیتوانستند بزنند.