تاریخ : 1396,سه شنبه 07 آذر19:40
کد خبر : 56866 - سرویس خبری : اخبار

مگر کسی 30 سال بعدِ خود را پیش بینی می کرد؟


مگر کسی 30 سال بعدِ خود را پیش بینی می کرد؟

مولود شومی شکل گرفت که به ضرر جانبازان تمام شد و آن حضور عده ای از کسانی بود که یا مادرزاد و یا بر اثر اتفاقات دیگر نقص عضو داشتند و با جعل مدرک از جمله برگه ( فرم ماده 3 ) یا (صورت سانحه) پای نحس خود را به کمیسیون از کار آفتادگی بنیاد شهید گذاشته و بنیاد را با انبوه متقاضی مواجه کرد.

مرتضی قنبری وفا

مرتضی قنبری وفا - امروزه در میان ایثارگران صحبت زیادی از تبعیض موجود در ارائه خدمات از سوی حکومت در میان است.
آنچه مسلم است هم ایثارگران حق دارند و حق می گویند، هم دستان حکومتی که به بنیاد شهید موسوم هستند بیراه نمی گویند.مثلا"بنیاد بعنوان متولی اصلی ساپورتِ این قشر هستند می گویند:  آمار جانبازان زیر 25 درصد از جانبازان بالای 25 درصد بیشتر است و بنیاد یا همان حکومت، توان ساپورت تمام ایثارگران مانند جانبازان زیر 25 درصد، رزمندگان و خانواده و بستگان درجه دو شهدا را ندارد و حتی تصور آن هم از ذهن مسئولان خارج است!
اما ایثارگران چه می گویند؟
آنان می گویند چرا تبعیض؟

چرا یک جانباز باسلامتی بیشتر، درصد از کار آفتادگی بیشتری دارد و جانباز دیگری با نقص عضو زیاد درصد ناچیزی مانند 15 درصد دارد که هیچ تسهیلاتی به او تعلق نمی گیرد؟ در حالیکه اگر جانباز نبود حداقل می توانست مانند دیگران با داشتن عافیت و سلامتی کار کند.

 یک نکته را متذکر می شوم: دلایل این مسئله چیست؟ یکی از جواب ها این دلیل است: از زمان بنیاد مستضعفان و جانبازان هیچ امکاناتی به جانبازان زیر 25 درصد که حتی به آنان نام (جانباز) هم نمی دادند و (مجروح جنگی) نامیده می شدند داده نمی شد، تا زمانی که بنیادها تجمیع و بنیاد شهید و امور ایثارگران شکل امروزی گرفت، ولی باز آن زمان هم نه، بلکه از زمان ریاست جمهوری "محمود احمدی نژاد" نگاه متفاوتی به جانبازان زیر 25 درصد شکل گرفت و آنان را مستحقق گرفتن امتیازاتی نمود که بی نمونه بود تا جائیکه لفظ (مجروح جنگی) منسوخ و همه شدند (جانباز).

 این اتفاق باعث شد که دفاتر کمیسیون پزشکی بنیاد یک شبه لبریز شود از متقاضیانی که سالها با درد بی درصدی کنار آمده بودند تا در صف کمیسیون جا بگیرند و حتی جانباز 10 درصد و 15 درصد هم از رانت های دولتی بهره ببرند و به رسمیت شناخته شوند.
اگر در گذشته هر فردی به راهروی خلوت کمیسیون پزشکی بنیاد می رفت با کوچکترین نقصی درصدی می گرفت و دست خالی بر نمی گشت، اما پس از آن پزشکان بنیاد حتی با 5 درصد هم موافقت نمی کردند.

 اما یک مورد و یک مولود شومی شکل گرفت که به ضرر جانبازان تمام شد و آن حضور عده ای از کسانی بود که یا مادرزاد و یا بر اثر اتفاقات دیگر نقص عضو داشتند و با جعل مدرک از جمله برگه ( فرم ماده 3 ) یا (صورت سانحه) پای نحس خود را به کمیسیون از کار آفتادگی بنیاد شهید گذاشته و بنیاد را با انبوه متقاضی مواجه کرد. و بنیاد هم در برابر، نسبت به سخت گیری های خود افزود تا جائی که در تمیز دادن جانبازان واقعی و جعلی، از آن سوی بام فرو آفتاد!

اما نتیجه چه بود؟ این اتفاق یک فاجعه انسانی به تمام معنا بود.
گروهی از جانبازانی که با داشتن معلولیت های جنگی نقص عضو داشتند، حال بی مدرک بودند. 
مگر کسی 30 سال بعدِ خود را پیش بینی می کرد؟

 برای مثال یک فرد موجی، یا ترکش خورده با داشتن قدرت جوانی آن زمان مشکلی نداشته و عادی زندگی می کرده، اما مرور زمان،  توان او را به پائین کشیده و میزان نقص عضو را بالا برده و با داشتن سن حدودا 50 و شاید بالاتر، دچار عوارض زمان مجروحیت شده و اکنون که زمان جبران از دست دادن سلامتی خود است مدرکی در دست ندارد.!
حال پس از این اتفاقات، هم بنیاد و هم جانباز دچار بیماری ناخوشایندی شدند که متاسفانه داروی شفا بخشی برای آن یافت نشد.
بنیاد متهم به کم کاری شد و جانباز به پنهان کاری و اعتراض.
حال هر دو جبهه در مقابل هم قرار گرفته اند.
جانباز می گوید کجاست سلامتی و جوانی ام؟
بنیاد می گوید اول مدارک ارائه بده و بعد از احراز جانبازی، منتظر اعتبارات باش.
اما باز این بنیاد است که منفعل عمل می کند.

برای مثال تغییر بیمه ایران به بیمه دی چه توجیهی دارد که باعث مشکلات فراوانی برای ایثارگران شده؟
امثال چنین عواملی هستند که ایثارگران و جانبازان را دلسرد می کند.

امیدواریم.

و باز هم صبر می کنیم تا یک نسخه شفا بخشی پیدا شود تا هم بنیاد خودش را ثابت کند هم جانباز، راضی به حال خود.
اما از دولت تدبیر و امید تقاضا داریم به سرکشی به جانبازان و خانواده ایثارگران بسنده نکند و عملکردش نوشدارو پس از مرگ سهراب نباشد.

یا حق


کد خبرنگار : 20