تاریخ : 1396,جمعه 04 اسفند20:47
کد خبر : 57058 - سرویس خبری : اخبار

قابل توجه بنیاد آذربایجان غربی

نه احترام جانبازی، نه فرزند شهیدی!


نه احترام جانبازی، نه فرزند شهیدی!

با وضعی که دارم، چندین بار پیش مدیرکل استان رفته و او را درجریان مشکلاتم گذاشته ام. اصلا" توجه نمی کند. درحالیکه هم از وضع جسمانی هم ازنظر مالی بنده باخبر هست.

جواد اسکندری جانباز و فرزند شهید از استان آ.غ شهرستان میاندوآب - خدمت ریاست محترم کل بنیادشهید وامور ایثارگران حاج آقا شهیدی

 سلام و درود به رهبرکبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای

 به استحضار می رسانم که اینجانب جانباز جواداسکندری فرزند شهید والامقام پاشااسکندری ازاستان آذربایجان غربی شهرستان میاندوآب

اینجانب ازسال 64/11/11 هم جانبازهستم، هم فرزند شهید هستم. تاریخ مجروحیت اینجانب با تاریخ شهادت پدر بزگوارم دریک روز است. اینجانب در عملیات والفجر 8 و پدربزرگوارم درمنطقه خودمان توسط ضدانقلاب ها به شهادت رسیده بودند.

 ریاست محترم اینجانب عاجزانه درخواستی و خواهشی دارم. باتوجه به اینکه اینجانب ازهمان تاریخی که قیدکردم، ازهرلحاظ از بنیاد شهید درخواستی و ادعایی نکرده و نداشتم، ولی الان 8سال است در بدترین وضعیت قرار گرفته ام. به دلیل اینکه دیگه کاملازمین گیر شدم و توان راه رفتن را ندارم.

 با وضعی که دارم، چندین بار پیش مدیرکل استان آ..غ رفته، درجریان مشکلاتم گذاشته ام. اصلا" توجه نمی کند. درحالیکه هم از وضع جسمانی هم ازنظر مالی بنده باخبرهست. بااینکه باخبره ولی متاسفانه هیچ کار خاصی انجام نمی دهد و یا ریاست بنیادشهید میاندوآب ایشان ازمدیرکل بدتر هستن و اصلا برای خانواده های شهدا و ایثارگران ارزشی قابل نیست!

 درحالیکه ریاست بنیادشهید میاندوآب ازنزدیک وضع اینجانب رادیده است، با5 سر عائله مستاجر هستم و مسکنی ندارم و کاملا میدانند درطول این چندین سال هیچ ادعایی و درخواستی از بنیادشهیدنکرده ام.

 البته ناگفته نباشد، ریاست بنیادشهید میاندوآب عجب دست بزن دارند. چون که یک سال قبل تازه ازبیمارستان مرخص شده وبه علت مشکلاتم رفته بودم بنیادشهید، همسر بنده هم پیشم بود. چنان با مشت بر سینه ام کوبیدکه چندساعت دراطاق ریاست بنیادشهید بیهوش شده بودم. چون که این گناه من بودکه برایش گفتم درچنین وضعی هستم وتازه از بیمارستان مرخص شدم، 200هزارتومان برام پول بده، سر همین ماه ازحقوقم کسر کن.

 همین حرف را گفتم، مشتی برسبنه ام زد! منظور ازاین حرف اینکه علاوه براینکه ارزشی قایل نیست دست بزن خوبی هم دارد! واین ماجرا رابه مدیرکل استان گفتم. برام نگاهی کرد و خندید. والسلام .

حالا ریاست محترم کل بنیادشهید وامورایثارگران! اینجانب ازحضرت عالی عاجزانه التماس و خواهش میکنم، رسیدگی کنید.حاضرم رودرروی هردو بیشترازاین حرفها بگم و ثابت کنم و خواهشا درمورد نبودمسکن بنده هم نظری دهیدکه درطول این چندین سال که درخواستی وادعای نداشته ونکردم.

اینجانب بعنوان جانباز وفرزند شهید قبلااز ریاست محترم کل تقدیر وتشکردارم


کد خبرنگار : 17