تاریخ : 1396,دوشنبه 02 بهمن12:07
کد خبر : 57679 - سرویس خبری : اخبار

کارنگی: ابرقدرت آمریکا ناتوان از مهار نفوذ ایران




یک اندیشکده آمریکایی تصریح کرد: آمریکا ابرقدرت در حال افول است که برای محدود کردن نفوذ منطقه‌ای ایران، فاقد راهبرد موثر است.
اندیشکده کارنگی در گزارشی نوشت: آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در حال افول، در وضعیت فقدان بازنگری در راهبرد خویش، در محدود کردن نفوذ منطقه‌ای ایران ناتوان خواهد بود. در اینجا با یک پارادوکس روبرو هستیم چراکه ایالات متحده و سیاست‌های منطقه‌ای آن، بارها راه گسترش و تعمیق نفوذ ایران در منطقه را هموار کرده است. در نبود یک بازنگری در راهبرد آمریکا - ایران، نفوذ منطقه‌ای خود را گسترش خواهد داد.
همچنین سیاست‌های آمریکا، به تهران این فرصت را داده است تا در پرتو توجه به تهدید‌های بی‌پایان نظامی دولت‌های مختلف آمریکا و نیز (رژیم) اسرائیل، عمق راهبردی و توان دفاعی خود را تثبیت کند.
سیل فروش تسلیحات آمریکایی و کشورهای اروپایی به ریاض و ابوظبی، این روند را شفا‌ف‌تر کرده تا تهران متقاعد شود که باید دشمنان منطقه‌ای خود را زمین‌گیر کند تا نتوانند جبهه متحدی را شکل داده و ایران را منزوی نمایند.
«اسکندر صادقی بروجردی» عضو پژوهشی تاریخ معاصر ایران در دانشکده «سنت کراس» دانشگاه آکسفورد معتقد است: دو نمونه برجسته از اینکه چگونه ایالات متحده به ابزاری برای هموار شدن راه پیشرفت عمق راهبردی ایران تبدیل شد، تهاجم به عراق، نابودی دولت و انحلال ارتش در این کشور؛ همچنین در یک گستره کوچکتر حمایت حساب نشده از جنگ تحت رهبری سعودی در یمن بود، جایی که به طور سنتی ایران در آن یا نفوذی نداشت یا نفوذش چشمگیر نبود.
اکنون هم همچنان تمایلی در کار نیست که نگرانی‌های امنیتی ایران یا احساس خطر از یک سلسله منازعات مدام منطقه در پرتو تهدیدهای مکرر به اقدام نظامی، درک و پذیرفته شود.
در این زمینه، «مایکل یانگ» تحلیلگر کارنگی معتقد است: «این شرایط، مشوق اندکی را برای جمهوری اسلامی فراهم می‌آورد تا حمایت از متحدانش یا طرف‌های ناراضی در منطقه را متوقف کند؛ روشی کارساز و کم‌هزینه که دشمنان ایران را در داخل کشمکش نگه می‌دارد و آنها را وادار می‌کند که پیش از رویارویی مستقیم با ایران، دوباره فکر کنند.»
«گری سیک» عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا معتقد است: بازدارندگی موفق ایران - مانند بازدارندگی اتحاد شوروی درگذشته - به چیزی بیش از مجموعه‌ای از کنش‌های منفی نیاز دارد. کارنامه گذشته این ماجرا بسیار پیچیده است.
غرب به رهبری آمریکا، رژیم‌های طالبان و صدام حسین را سرنگون و با دولت‌های همراه ایران جایگزین کرد. این امتیاز به نفوذ منطقه‌ای ایران، هرچقدر هم که ناخواسته انجام گرفت، به آسانی جبران نمی‌شود.
در آغاز قرن بیست‌ویکم، بزرگ‌ترین تهدید برای منافع غرب، برنامه رو به پیشرفت هسته‌ای ایران بود که سه سال مذاکره فشرده، ایران را متقاعد کرد که به طور رسمی هرگونه پیگیری تسلیحات هسته‌ای[!؟] را تقبیح کرده و این کشور را تحت شدیدترین نظارت هسته‌ای در میان کشورهای جهان قرار دهد.
در این چارچوب، چهار قاعده‌ برای بازدارندگی ایران موردنیاز است؛ منافع و اولویت‌های خودتان را درست بشناسید؛ هرجا که با ایران منافع مشترک دارید، همکاری کنید؛ هرجا اختلاف دارید، هوشمندانه تعامل کنید؛ و هرجا مناسب بود، فشار بیاورید.
گزارش در پایان می‌نویسد: تلاش‌های چندجانبه، بر  کنش‌های یکجانبه برتری دارد. به ویژه تلاش کنید از سیاست‌هایی که ایالات متحده را منزوی می‌کند یا فرصت‌های آسانی برای بهره‌برداری به ایران می‌دهد، پرهیز کنید؛ همانند آنچه در یمن، قطر، لبنان یا درباره بیت‌المقدس انجام شد. تا به اینجا، کارنامه خوبی در کار نبوده است.