جانباز شیمیایی- پس از سالها قسمت شد از طرف دانشگاه من و همسرم که به بیماری ای ال اس دچار است و از دو پا فلج است به کربلا به پابوس امام حسین (ع) ببرند. پس از گرفتن پاسپورت و نامه به بانک جهت گرفتن وام دانشجویی مشغول آماده کردن یک ضامن بودم که...

 سازمان عتبات دانشگاه شیراز به من زنگ زدند و گفتند که 12 دیماه زمان پروازتان است اول خیلی خوشحال شدیم (چون ما لیست انتظاربودیم) اما بعدش گفت که دیگر وقت گرفتن وام نیست شما خودتان پول جور کنید بعد که برگشتید وام را بگیرید. عرض کردم جناب چهار ملیون تومان را از کجا بیاورم؟ مگر یک قرون دوزار است که جور کنم خلاصه فرمودند اگر جور نکنید مجبوریم اسمتان را خط بزنیم و فرد دیگری را جایگزین کنیم.
گفتم مومن مگه میشه به این راحتی اسم ما را خط بزنی ؟ فرمودند حالا واریز نکنی مجبوریم و ما ماموریم و معذور
بخدا قسم نمیدانم چگونه به همسرم بگویم سفرمان کنسل شده ... سفری که چهار روز دیگر قرار بود انجام شود و همسرم هنوز تدارک وسایل و لوازم می بیند ...