تاریخ : 1396,یکشنبه 08 بهمن19:47
کد خبر : 57768 - سرویس خبری : مسائل و مشکلات ایثارگران

کم کم باید چادر بزنیم!



سهیلا مرادی- من همسر جانباز هستم. خیلی شرایط زندگی برامون به آخر رسیده. سه فرزند کوچیک دارم. همسرم میانساله. چهار ساله دنبال کاره ولی به خاطر اینکه سنش بالاست، کار نمیدن! همسرم چشمش رو پیوند زده و عمل کرده. پادرد شدید داره. فشار خون شدید داره. خیلی خیلی بدهکاریم.

  به خدا لباس مدرسه و پول لوازم مدرسه یک میلیون قرض کردیم. دیگه اینقدر قرض کردیم کسی قرض نمیده. از بیست جا قرض کردیم برای خرجی و کرایه خانه، سرویس مدرسه، پول مدرسه، لباس، خوردنمان و مخارج زندگی.

  هفده ساله مستاجرم. سی بار اسباب کشی کردیم بخاطر جمعیت زیاد و رهن کم! دیگه از زندگی بریدیم. داریم دانه دانه وسیله زندگی را برای خرجی می فروشیم. همسرم بیست درصد جانبازه. یک و خورده ای حقوقش بود. خیلی وقته اونم نداریم. چون برای رهن خانه از دو بانک وام گرفتیم.

 بانک جلو حقوق مان را بسته. خیلی وقته با پول یارانه را مجبوریم برای آب، برق، تلفن بدیم. تا حالا ده بار آب و برقمان قطع کردن باور کنید هر روز در خانه مان برای بدهکاری میان. خیلی خیلی غریبیم. دیگه به آخر خط زندگی رسیدیم.

  خواهش می کنم به خاطر رضا خدا و بچه های کوچیکم کمک کنید. باور کنید داریم کم کم رهن خانه را از صاحب خانه برای خرجی پس می گیریم. دیگه باید چادر بزنیم کنار خیابان.

  از دولت می خواهم کمک کنن حداقل یک خانه بدون رهن و کرایه که بتوانیم یا کمک مالی! خواهش میکنم باور کنید. چند ماهی زلزله زدگان از لحاظ خوردن کمکمان کردند. ما کرمانشاه هستیم. خواهش می کنم به هر در می زنیم، باز نمیشه. خواهش می کنم از مسئولین و بنیاد به دادمان برسید. برای وام مسکن دو ساله ثبت نام کردیم. هیچ خبری نیست!

 ولی اگر وام هم بدن فکر نکنم به دادمان برسد. چون بازم وام روی بار وام. دوباره بچه هام از گشنگی تلف میشن. راه چاره می خواهیم.

 همسرم شیمیائی شده. منطقه کرمانشاه و ایثارگر و 24 خدمت در جنگ بوده ولی خدا شاهده یک خانواده برای امروز صدقه خانه ش را برای خرجیمان آورده.

خواهش می کنم من تقاضا دارم حدقل یک خانه بدون رهن و کرایه برامان بگیرن. یک کمک مالی!


کد خبرنگار : 20