تاریخ : 1396,دوشنبه 21 اسفند19:08
کد خبر : 58418 - سرویس خبری : مسائل و مشکلات ایثارگران

من ماندم و این مغازه!



علیرضا صفرعلیپور- 35 سال تمام با تالمات روحی جسمی جنگ خانمانسوز سوختیم و ساختیم. ذره ای نه تنها ذره ای عزت ندیدیم! حتی پیش خانواده سرافکنده گشتیم. هرچه تلاش کردم برای انتقال دخترم به در بسته خوردم لکن چون شرط مهمانی پرداخت شهریه بود، تنها پسرم حمید از ادامه فوق منصرف شده، مغازه بقالی اجاره کرد تا به تنها خواهرش باتوجه به شرایط خانواده کمک کنه.

 از سویی به گمان اینکه بنده 26 ماه با 5 درصد ارتش دارم. برای اولویت به سربازی اعزام شد و گویا جانبازی ارتش را برای امتیاز قبول نمی کنند. الان من ماندم بااین مغازه اجاره ای و خیل عظیم مشکلات درگیرم.

حال آیا کسی نیست مرا یاری کند؟ آیا 36 سال رنج وعذاب کافی نیست؟ آیاتنهاارثی که ازجنگ به من و خانواده رسیده مرگ تدریجی است؟

 از فاش نیوز عزیز تقاضامندم عاجزانه ندای این دردمند را به گوش مسئولین برسانند تا شاید فرجی حاصل شود. پسرم بیچاره اینقدر مشقت کشیده که هنگام اعزام پزشک گفته بود به خاطر لاغری مفرط به کمیسیون ارجاع کنم که به خاطر وعده های پوچ ... در رابطه با معافیت ایثارگری قبول نکرد حال چگونه به رویش نگاه کنم؟ من به حال او ناراحتم عیال به حال پریشان من و دخترم به حال هر سه ... کو عزتمندی؟ آیا مدال افتخارتان این بود؟

شمارا به خدا، به قرآنی که خود حافظ آن هستم، چشمانم پراز اشکه. زود دردهایم را منعکس کن که بغض امانم نمی دهد. الان تو مغازه حمید نشستم. چاره ام بریده. کی وجدان ها بیدار خواهدشد؟

آقای کمالی! یک روی سخنم هم با شماست. مرا دریاب به شما هم نامه دادم و نتیجه نداد. دوست ندارم زیاد قسم بخورم. بریده ام بریده ام بریده. بنیاد تبریز هم پرونده ام را با وجود نامه بیمارستان ارتش کرمانشاه و احراز کمیسیون ارتش. کمیسیون عالی و کمیسیون 120 ارتش دوباره به کمسیون مشترک (نخودسیاه) فرستاد. درحالی پرونده همرزم دیگرم را که در شرایط یکسان بود تایید نمود... یاامام زمان ... دیگرافسرده وناتوان شده ام..چه کنم با نگاه های معنادار پسرم که میتوانست حتی در کمیسیون پزشکی با لاغری مفرط و واریکوسل شدید معافیت بگیره اما به خیال جبهه وجانبازی من غریب اعزام ومارا چنین بامشکلات تنهاگذاشت!

آیا کسی نیست به فریادمان برسد؟ 


کد خبرنگار : 20