تاریخ : 1397,سه شنبه 07 فروردين13:23
کد خبر : 58533 - سرویس خبری : زنگ خاطره

هفت سین فداکاری


هفت سین فداکاری

توی پاتک دیشب گردان ما سفره هفت سین خودش را با رفتن هفت نفر پهن و تکیمل کرده است.

محمدحسن ابوحمزه

فاش نیوز - آتش دشمن که فروکش کرد، بچه ها را ردیف هم کنارخاکریز خواباندیم تا آمبولانس برسد. پاتک دشمن دفع شده بود. پاتکی که به قول بچه ها یک سال طول کشیده بود. پنج اسیر عراقی چون بچه یتیم ها زیر سنگر دیدبانی توی هم نشسته بودند. نیروهای تازه نفس به ستون یک درطول خاکریز پیش می رفتند تاتوی سنگرها مستقر شوند. هفت نفر از بچه های گردان درآخرین پاتک سالِ بعثی ها شهید و مجروح شده بودند. سعید تک تیرانداز بود و اولین کسی که بادشمن درگیرشده بود. سجاد و سامان هر دو تخریب چی بودند، زیرآتش مستقیم معبر را بازکردند برای عبوربچه های کمین.

آمبولانس از راه رسید. اول اسیر مجروح عراقی راتوی آن گذاشتند.بچه های گروهانِ ایثاربا سماواتی،فرمانده خودشان خداحافظی گرمی کردند،او را توی آمبولانس گذاشتند.سیم بان مخابرات همچنان که دست خونینش راچون نوزادی توی بغل گرفته بود،خودش رفت کناراسیرمجروح عراقی نشست. آمبولانس رفت و وانت تدارکات از راه رسید.

شیرینی، شکلات، تنقلات و جعبه های سیب، کمک های مردمی که برای عید فرستاده بودند را خالی کردیم. شهدا را گذاشتند عقب وانت. نوبت به سید رحیم مسئول تدارکات رسید. پیرمردی که آمده بودپای خاکریز، مهمات به بچه ها می رساند و خشاب ها را پُر می کرد. بعد از عملیات تسویه نگرفت می خواست عید را خط مقدم و پیش بچه ها باشد، بعد از عید به روستای خود بازگردد. مثل اینکه قسمتش بود دربهشت کشاورزی کند. می گفت:

- فصل کاروکشاورزی بایدسرزمین باشم،کاشتن گندم مثل همین تیرانداختن شما رزمند ه هاست.

آمبولانس که رفت فرمانده یک گروه تشکیل داد تا توی نخلستان های اطراف خرمشهر دنبال سهراب بگردندکه باگروه گشتی رفته بود و جامانده بود. ما را نسبت به منطقه توجیه کرد و ماموریت ما را مشخص کرد.دست آخرگفت:

- تکلیف است حواستان راجمع کنید کسی آسیب نبیند. توی پاتک دیشب گردان ما سفره هفت سین خودش را با رفتن هفت نفر پهن و تکیمل کرده است.

محمدحسن ابوحمزه