تاریخ : 1397,چهارشنبه 22 فروردين16:11
کد خبر : 58577 - سرویس خبری : گزارش و گفت و گو

گفت و گو با یک جانباز نخاعی و قهرمان ورزشکار

آرزو دارم رهبر عزیزم را از نزدیک زیارت کنم


آرزو دارم رهبر عزیزم را از نزدیک زیارت کنم

در آن شرایط حساس که دشمن به خاک کشورمان حمله کرده بود، دیگر کسی برای حق و حقوقی و گرفتن امتیازی خاص به جبهه نمی رفت؛ غیرت ایرانی هم که چنین تجاوزی را نمی توانست بپذیرد...

صنوبر محمدی

فاش نیوز - گفت و گوی این هفته ما با جانباز نخاعی ایوب نامداری، دلاورمردی از خطه کردستان است که در زمان جنگ کلاس هفتم و از سویی کمک حال خانواده در تامین هزینه زندگی بوده است.

شجاع مرد اصالتاً سنندجی، که تجاوز به خاک سرزمینش را برنمی تابد، به ناگاه تحصیل و کار را رها کرده و دلیرانه قدم به سرزمین جبهه ها می گذارد و در مناطق مختلف جنگی حضور می یابد و نهایتا در 25/3/67 پاهایش در میدان جهاد جا می ماند تا بعدها پر پروازش باشند برای رساندن او به بهشت ....

 ایوب پس از مجروحیت ورزش را به طور جدی دنبال می کند و زمانی عضو تیم ملی پرتاب دیسک بوده است و دارای مدال های بی شمار داخلی و سه مدال جهانی است.

این گفت و گو را که اواخر سال گذشته در مجموعه ورزشی شرکت مخابرات (شهید یگانه) و در ادامه مسابقات خانوادگی دارت جانبازان انجام شده است با هم می خوانیم.

فاش نیوز: در آن شرایط پدر و مادر مخالف حضور شما در جبهه نبودند؟

- خانواده ام نه خیلی مخالف بودند، نه خیلی موافق، و تأکیدشان بر درس خواندنم بود اما من راهم را انتخاب کرده بودم و به جبهه رفتم.

 

فاش نیوز: انگیزه تان برای حضور در جبهه در آن سن کم چه بود؟

- در آن شرایط حساس که دشمن به خاک کشورمان حمله کرده بود، دیگر کسی برای حق و حقوقی و گرفتن امتیازی خاص به جبهه نمی رفت؛ غیرت ایرانی هم که چنین تجاوزی را نمی توانست بپذیرد؛ بنابر این در اولین اعزام در جبهه های کردستان بودم و مدتی را در آنجا انجام وظیفه می کردم و پس از مدتی هم به خوزستان اعزام شدم و 6تا7 ماه هم در آنجا مستقر بودیم. در سال 1367 با حمله منافقین، من چون با منطقه آشنایی بیشتری داشتم در جنگ های نامنظم شرکت کردم و در تاریخ 25/3/67 در منطقه هزارقله مریوان پایم روی مین رفت و جانباز شدم.

 

فاش نیوز: تا آن لحظه، به قطع نخاع شدن فکر کرده بودید؟

- به شهادت اندیشیده بودم اما به این که نخاعی شوم و روی ویلچر بنشینم هرگز.

 

فاش نیوز: در آن لحظه چه حسی داشتید؟

- من آن لحظه اصلا" متوجه نشده بودم که چه اتفاقی برایم افتاده است، فقط درد زیاد و خونریزی شدیدی داشتم که مرتب از هوش می رفتم و دوباره به هوش می آمدم. بعد از چند روز که چشم بازکردم دیدم بیمارستان تبریز هستم.  پس از مجروح شدن هم اولین کسانی که در بیمارستان به دیدنم آمدند پدر و مادرم بودند.

 

فاش نیوز: با مجروحیت خود چگونه کنار آمدید؟

- من فکر می کردم این وضعیت چند روزه است. قبل از مجروحیت خودم، یکی دو دوستی داشتم که 17و 18ساله و روی ویلچر بودند. من به دیدارشان می رفتم و برای من سوال بود که اینها که پا دارند  پس چرا راه نمی روند؟ وقتی خودم ویلچرنشین شدم آن موقع جواب سوالم را گرفتم.

 

فاش نیوز: از فعالیت هایتان پس از مجروحیت بگویید.

- پس از مجروحیت دوباره تحصیلاتم را شروع کردم و آن را تا دیپلم ادامه دادم و از همان زمان مجروحیت هیچ گاه خانه نشین نشدم. در حال حاضر هم شاید یک ساعت بیشتر در خانه حضور ندارم و در یک جای خصوصی مشغول کار هستم. ورزش را هم به طور جدی ادامه دادم و رشته تخصصی ام هم پرتاب دیسک است.

 

فاش نیوز: از سختی های رسیدن به قهرمانی در عرصه ورزش بگویید و از مدال هایی که تاکنون کسب کرده اید.

- مدال آوری برای یک جانباز و یا معلولی که روی ویلچر است واقعا" سخت است. من یک زمانی ساعت 2 نیمه شب برای تمرین می رفتم و تمرین های فشرده انجام می دادم و بحمدالله مدال های مختلف بی شماری در زمینه پرتاب دیسک در داخل کشور کسب کرده ام و سه مدال جهانی هم از کشور چین و یکی دو کشور دیگر دارم.

 

 فاش نیوز: آیا پس از گذشت چند سال از قهرمانی، مسوولان از شما به عنوان یک قهرمان جانباز نخاعی  سراغی گرفته اند؟

- خیر. من از زمانی که ورزش حرفه ای خود را کنار گذاشته ام حتی یکبار هم از بنیاد شهید سراغی نگرفته اند.

فاش نیوز: از حال این روزهایتان برایمان بگویید.

- در سن 25سالگی ازدواج کردم. همسرم فوق لیسانس ادبیات و خانه دار هستند و 2 فرزند، یک دختر و یک پسر هم داریم و خدا را شکر از زندگیمان راضی هستیم.

 

فاش نیوز: به نظر شما ورزش برای جانبازان  چقدر لازم و ضروری است؟

- ورزش دوای درد هر جانباز و یا معلول است. من خودم با همین ورزش کردن است که بحمدالله اصلا نیازی به پزشک پیدا نکرده ام.

 

فاش نیوز: شرکت در مسابقات خانوادگی و یا انفرادای چه تاثیری در روحیه شما و خانواده تان دارد؟

- من امروز را به خاطر خانواده ام آمده ام و از این که دوستان همدوره ای و همرزمان خود را در اینجا می بینیم حس خوبی داریم؛ اما پیشنهادم این است که از این دست مسابقات بیشتر برگزار شود.

 

فاش نیوز: خواسته شما از متولیان امور جانبازان چیست؟

- خواسته من این است که  مسوولان از ما سراغی بگیرند و از وضعیت ما باخبر باشند. البته این فقط خواسته من به عنوان یک ورزشکار نیست بلکه به عنوان یک جانباز این را می گویم.  انتظار خاصی هم از مسوولان نداریم اما آنها هم کم لطفی زیادی نسبت به جانبازان دارند. قبلا از طرف سپاه و یا شهرداری های مناطق به ما سر می زدند که متاسفانه آنها هم کم لطف شده اند. باید به وضعیت جانبازان رسیدگی بیشتری شود. ما جانبازان در حال حاضر در شرایطی هستیم که سن میانسالی را می گذرانیم. از سال گذشته تا به امروز تعدادی زیادی از جانبازان ویلچری به شهادت رسیده اند و این مسئله گویای آن است که مسوولان باید به وضعیت جانبازان رسیدگی بیشتری داشته باشند.

 

فاش نیوز: مشکلات این روزهای جانبازان چه مواردی است؟

- راحت بگویم این که حقوقمان کفاف زندگیمان را نمی دهد و این تنها خاص جانبازان نخاعی نیست. جانبازانی که درصدشان پایین است وضعیت بدتری دارند. برای مثال جانبازان اعصاب و روان با این حقوق اندکی که می گیرند باید داروی خود را از همین حقوق بپردارند.

 

فاش نیوز: و بزرگترین آرزویتان؟

- آرزویی که دارم این است که رهبر عزیزم را از نزدیک زیارت کنم. البته این آرزو خاص من نیست. بیشتر جانبازان نخاعی آرزویشان دیدار رهبر است.

گزارش از صنوبر محمدی


کد خبرنگار : 23