تاریخ : 1397,چهارشنبه 13 تير13:30
کد خبر : 59899 - سرویس خبری : استان ها

تهدید پشت درهای بنیاد گیلان!


تهدید پشت درهای بنیاد گیلان!

برخورد ایشان را هم حراست، هم رئیس دفتر مدیرکل، هم اعضای بهداشت و درمان اداره کل، هم بازرسی و چندنفر ازجانبازان ۷۰درصد دیگری که در آنجا حضور داشتند دیدند!

عیسی مرادبخش

عیسی مرادبخش. جانباز۵۵% از رشت-  اینجانب عیسی مرادبخش ازجانبازان ضایعه نخاعی و اعصاب و روان که درسال ۹۴تا۹۶سه بار تحت عمل شدید جراحی قرار گرفتم و بیش از نیمی از مهره های کمرم را با پروتز مصنوعی تعویض و پیچ مهره کرده اند، بعد از عمل جراحی تا دو سال گاهی دربیمارستان ها و گاهی در منزل بستری بودم و بعد از دو سال با هزاران مشکل با عصا راه می روم. البته بیش از۵۰ متر راه نمی توانم برم.

برای درمان خودم همه اش با آژانس رفت و آمد می کنم. هربار جهت مشکل درمانی خودم به اداره کل بنیاد شهید گیلان می روم که آقای دکتر ...، معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید گیلان برخوردی با من می کنند که بنده از رفتن خودم به بنیاد پشیمان می شوم.

نهم تیرماه ۹۷ باز برای مشکلاتی به بنیاد مراجعه کردم، ایشان مرا برد به داخل اتاق خود، درب اتاق را بست و بنده را تهدید کرد و گفت حق ندارید از بنیاد هیچ‌ ادعایی داشته باشید!

گفتم چرا و چه شده؟

در جواب گفت: تو شاغل آموزش و پرورش هستی.

گفتم شاغل بودن من چه ربطی به جانبازی ام دارد، چون شاغلم نباید به بنیاد بیایم؟

در جوابم گفت: من میگم و من تشخیص میدم!

این چندمین بار است که نامبرده برخوردی برخلاف شئونات اسلامی و برخلاف سفارش معمارکبیر انقلاب و بر خلاف فرمایشات مقام عظمای ولایت با حقیر دارد. بنده دیگر صبرم به سرآمده.

این بار برخورد ایشان را هم حراست، هم ریس دفتر مدیرکل، هم اعضای بهداشت و درمان اداره کل، هم بازرسی و چند نفر از جانبازان ۷۰ درصد دیگری که در آنجا حضور داشتند دیدند!

همه بنده را می شناسند. حقیر اهل سر و صدا کردن نیستم. فقط می خواهم بدانم مشکل ایشان با بنده به عنوان یک جانباز پنجاه و پنج درصد چیست؟ بنده یک فرهنگی هستم و برای خود آبرو قائلم و دریک خانواده مذهبی بزرگ شده ام. پدر مرحوم بنده یک روحانی بود و یکی ازمبارزان زمان ستمشاهی بود که توسط ساواک دستگیر شد و هیچ ادعایی هم نداشت. ۲۶سال تمام هم مسئولیت پایگاه بسیج محل را برعهده داشت و همین طور فرد خیری بود که لازم به گفتن من نیست و می توانید تحقیق کنید.

بنده را همان پدرم وادار کرد چهار بار به جبهه بروم. نه سرباز بودم و نه پاسدار و نه در جایی مشغول به کار بودم؛ شغل‌ آزاد بنایی داشتم. درسال۶۰ به فرمان امام راحل عضو بسیجی در پایگاه اسالم تالش "روستای لمرسفلی" شدم و فعالیت مستمر داشتم. حدود یک سال و نیم به دفعات مختلف در جبهه های نبردحق علیه باطل حضور داشتم و دو بار مجروح شدم و به درجه جانبازی نائل آمدم.

دارای هشت نفرعائله هستم و هیچ ادعایی جز درمان خودم ندارم.

با اینکه چندین بارمسئولین عالی رتبه استان و شهرستان به منزل پدری و استجاری من آمدند، هیچ گونه تقاضایی از آنها نداشتم جزسلامتی رهبر عزیزمان.

درصورتی که با آن همه مشکلات مالی زندگی مواجه بودم و گرفتار مستاجری، با درد بدن خود بیشتر دست و پنجه نرم می کنم. اما هرگزبه به بچه هایم نیز اجازه ندادم کوچکترین تقاضایی داشته باشند!

نمی دانم مشکل آقای جعفریان بابنده حقیرچیست؟

این موضوع برایم یک معضل شده. بنده می خواهم بدانم واقعا مشکل ایشان بامن حقیرچیست؟ واقعا از مسئولین امر تقاضای عاجزانه دارم مشکل ایشان با حقیر را بررسی فرمایند.

دیگر تحمل شنیدن حرف های بی ربط چنین افرادی را ندارم.

اجرکم عندالله عیسی مرادبخش


کد خبرنگار : 20