تاریخ : 1397,جمعه 22 تير15:01
کد خبر : 60043 - سرویس خبری : زنگ خاطره

تخلیه ترکش بدون بیهوشی!


تخلیه ترکش بدون بیهوشی!

ع ق

ع ق - خاطراتی از اسارت و اردوگاه "عنبر" ثبت شد که جا دارد یادی هم از "دکترمجیدگل، قماشچی، پرنس و بشیر" و دیگر دوستان که واقعا" بدون هیچ چشم داشتی کارهای شخصی ما را انجام می دادند و جالب بود، صورت بگیرد.

از طرف دشمن، باید توهین وکتک را تحمل می کردند. به خاطر انجام کارهای ما، ازقبیل بردن حمام و دستشوئی و غیره...

 بنده را بعد از ترخیص از بیمارستان العماره، الرشید در بغداد و تموز، بعد ازحدود 2 ماه آوردند اردوگاه عنبر، قاطع 1 و بخش درمانگاه آسایشگاه. دکترمجیدکه آزادگان او را می شناسند، واقعا نبوغ دکترهای ایرانی را ثابت کرد. کارهایش در حد معجزه بود، طوری که بدون هیچ داروی بیهوشی و امکانات اولیه، ترکش ازسر وبدن بچه ها تخلیه می کرد.

خودم یکی ازهمان بچه های اسیری بودم که ترکش داشتم. یادم هست دکتر مجید آفتابه آب را داد دست برادر قماشچی و گفت بصورت قطره قطره درست وسط سر من بریزد، طوری که کاملا حواس مرا کم کم پرت می کرد. درهمین هنگام دکتر با تیغ جراحی (که خودم ازبیمارستان الرشید با فکر و دست "امیدصالحی" که روحش شاد باشد، داخل گچ پایم جاسازی و به بیرون بیمارستان آوردم تا ببرم اردوگاه عنبر ) شروع کرد به تخلیه دو تا ترکش و بعد بخیه کردن زخم های بدنم! زخم هایی که دو ماه قبل توسط عراقی ها پانسمان شده بود!

 واقعا یادش بخیر، چه دورانی بود برادر محمدی! یادت هست کنار یک گلدان، عکس چهار نفره می گرفتیم؟ من با مهدی بیگدلی از بچه های زنگ آباد استان کرمان، حسین قائمی، دکترمجید و علی احمدی ازبوشهر چه روزگار و خاطراتی داشتیم؟!

خداوند به تمام عزیزانی که در اسارت زحمات ما را کشیدند، ازجمله دکتر مجیدجلالوند، دکتربیگدلی، دکتربختیاری، خالقی، پاک نژاد و دستاران این عزیزان قماشچی حسین، بشیر، فتح الله و دکترناصرعراقی و تمام دوستان آزاده اردوگاه عنبر و دیگر اردوگاه های عراق که رنج اسارت به جان خریدند خیر عنایت فرماید.


کد خبرنگار : 20