تاریخ : 1397,جمعه 26 مرداد14:30
کد خبر : 60397 - سرویس خبری : گزارش و گفت و گو

گفت و گو با پزشک جانباز، دکتر علی اکبر احمدیان

جانبازان گمنام از نگاه یک پزشک جانباز


جانبازان گمنام از نگاه یک پزشک جانباز

درخلال گفت و گوی مفصل و زیبایی که با جانباز مداح انجام شد، او یکی دیگر از جانبازان آسایشگاه امام خمینی مشهد را نیز به ما معرفی کرد. دکتر علی اکبر احمدیان، جانباز و پزشک فعال و ورزشکاری که با چهره ای جوان و بشاش حاضر شد گفت و گویی کوتاه با او داشته باشیم...

شهید گمنام

فاش نیوز -  در خلال گفت و گوی مفصل و زیبایی که با جانباز مداح انجام شد، او یکی دیگر از جانبازان آسایشگاه امام خمینی مشهد را نیز به ما معرفی کرد. دکتر علی اکبر احمدیان، جانباز و پزشک فعال و ورزشکاری که با چهره ای جوان و بشاش حاضر شد گفت و گویی کوتاه با او داشته باشیم.

 اولین سوال ما از جانباز دکتر علی اکبر احمدیان با معارفه و درباره پایگاه خبری «فاش نیوز» آغاز شد که آیا با این پایگاه خبری ایثارگران (فاش نیوز) آشنایی دارید؟

دکتر احمدیان: بیشتر اخبار اصلی را مطالعه می کنم. اوایل راه اندازی این پایگاه خبری، چند مطلب اصلی در رابطه با مشکلات بیمه نوشتم؛ همچنین در زمینه ورزش هم چند مطلب نوشتم اما بعد کمی گرفتار شدم و فرصت نشد؛ آقای ساقی هم چند باری پیام داده بودند که ارتباط­­­­­­­­­­تان را قطع نکنید و حیف است.

 در آن زمان چون جایی برای بازگویی مشکلات جانبازان نبود، بلافاصله مطلبی را می نوشتم و برای فاش نیوز ارسال می کردم تا حداقل، جانبازان مطالعه کنند و در جریان قرار بگیرند که چنین موضوعاتی هم وجود دارد. اوایل فقط مربوط به جانبازان و مشکلات آن ­ها بود؛ مخصوصاً در رابطه با ورزش و بیمه مطالب زیادی وجود داشت. در حال حاضر موضوع مطالب را به یاد ندارم اما متأسفانه گرفتاری­ ها مانع همکاری شده است.

فاش نیوز: در زمینه جانبازان کار پزشکی هم می کنید؟

- طرحی بود به نام طرح "پایش سلامت". حُسن این طرح این بود که طرح قبلی 12 صفحه داشت که شما اگر برای اولین بار به جانباز یا والدین شهید فرم را می­ دادید، باید این صفحات را پر می­ کرد و جزئیات زیادی وجود داشت. ما این فرم را در 2 صفحه خلاصه کردیم زیرا 10 صفحه آن ارزش نداشت. بعد این فرم را تبدیل به یک صفحه در نرم افزار اکسل کردیم این کار بسیار عالی بود.

 هر زمان که پزشکی، جانباز یا والدین شهیدی را ویزیت می کرد و اطلاعات فرم ها را تکمیل می کرد، اگر این مطالب در سیستم ثبت می شد، به محض متصل شدن به اینترنت، مطالب را دریافت می­ کردیم. ما آمار دقیقی داشتیم که مثلاً امروز چند والدین شهید دیابتی بالای 80 سال داریم، چند نفر وابسته به تخت یا ویلچر هستند، کدام یک نیاز به اورژانس دارند و چه داروهایی مصرف می­ کنند؛ همه این مطالب را مسئول بنیاد می­ توانست مشاهده کند.

 دکتر "لرنژاد" که به مشهد آمده بود، گفت: کار بسیار خوب و جالبی است و اگر بتوانید این را به صورت کشوری پیاده کنید، بهتر است. قابلیتی را در اکسل پیاده کردیم تا مدیریت تهران هم بتواند این آمارها را داشته باشد و این کار را انجام دادیم. برای پزشکان ناظر در سراسر کشور جلساتی در تهران برگزار شد. پزشکان در این سه جلسه آموزش های لازم را دیدند، اما دکتر لرنژاد رفت و مدیریت بنیاد در تهران و مشهد عوض شد. با عوض شدن مدیر بنیاد، همه زحمات ناقص ماند و همه چیز تغییر کرد. مدیر جدید به ما گفت: شما در اینجا چه کار می ­کنید؟ توضیح دادیم اما ایشان می­ خواستند همه مراحل را از صفر شروع  کنند. من هم همین موضوع را بهانه کردم و از بنیاد بیرون آمدم.

 در حال حاضر کار شخصی می­ کنم. پزشک نیروی انتظامی هستم و کار معافیت رانندگان را انجام می­ دهم. کار دیگری هم دارم، کلینیک ترک اعتیاد زده­ ام. این که می­ گویم گرفتار هستم، همین کارهاست. علاوه بر این­ ها دوستان به من لطف داشتند، عضو شورای جانبازان و عضو پیگیری استان هم هستم. کار برای جانبازان زیاد است و کار روی زمین مانده هم داریم و مسئولین هم فقط قول می دهند و می­ روند، باید بسیار پیگیری کنیم تا مثلاً از ده قول یکی عملی شود.

فاش نیوز: معاونت بهداشت و درمان چقدر با شما به عنوان پزشک همکاری می­ کنند و آیا برای توسعه درمانی به شما توجه می ­کنند؟

- آن­ ها به امکانات خودشان نگاه می ­کنند. اگر بخواهم منصفانه بگویم، تلاش­شان را می ­کنند ولی مشکل آنجاست که بنیاد قبل از تحریم(تقریباً هشت سال پیش) تاکنون خیلی در مضیغه از لحاظ بودجه است و ما نمی­ دانیم این بودجه کجا می ­رود؟! به حدی که گاهی فکر می کنم ضرورت بنیاد با این همه پرسنل برای من که در این سیستم کار کرده ام، چیست؟ ما در هر زمینه ای که پیشنهاد می دهیم، به مشکل برمی خوریم. مثلاً درخواست نیرو برای آسایشگاه می کنیم. شما می دانید که طبق استانداردهای بیمارستانی به ازای هر تخت بستری برای یک جانباز گردنی، در 24 ساعت نیاز به 3 پرسنل است و یک نفر هم برای مرخصی ها نیاز داریم.

 در سیستم درمانی هم کاملاً  مشخص است که برای هر بخشی با توجه به ضایعه فرد چند پرسنل نیاز هست ولی ما در مضیغه نیرو هستیم و این اولین مشکل ماست. مشکل دوم هم این است مدیری که می آید طرحی می­ دهد و می­ گوید: پرسنل شرکتی باشد بهتر است. حالا اگر آن شرکت پرسنل را اذیت کند، پرسنل کار را به درستی انجام نمی­ دهند و مجبور می­ شوند شرکت را ببندند و بعد هم می ­گویند: با خود شخص قرارداد می ­بندیم. بنیاد می­ بیند که فرزندان شاهد را هم نتوانسته جای دیگری استخدام کند. بعد آن­ ها را در این کار می­ آورد. فرزند شهید هم به جای این که به اداره آموزش و پروش یا نفت ببرد که بودجه بهتری دارد را در دل خود جای می­ دهد. ما اینجا پرسنلی داریم که فرزند شهید یا فرزند جانباز هستند اما به درستی کار انجام نمی دهند ولی کارمند رسمی بنیاد هستند و نمی شود با آن کاری کرد و فقط حقوق می گیرند و عاطل باطل هستند.

فاش نیوز: جذب نیرو در این جا به چه صورت است؟

- یک سری پرسنل ثابت داریم و رسماً هم نمی ­توانند پرسنل جذب کنند و می­ گویند مشکلاتی داریم. برای همین است که می­ گویم اگر بنیاد تعطیل بود، مثلاً به جای 3-2 میلیون در ماه 10 میلیون به جانباز حقوق می­ رسید و می­ توانست گلیم خود را از آب بکشد. ما در مشهد یک بنیاد استان داریم که ستادی عمل می­ کند و هیچ جوابی به ما نمی­ دهند و می­ گویند به بنیاد منطقه بروید. بعد کلی پرسنل در بنیاد وجود دارد که بالای 60 درصد آن ها فرزندان شاهد هستند و در این جا استخدام شده­ اند.

 این مسئله از آن جا شروع شد که شما پرسیدید بنیاد برای شما چه کاری انجام داده است و چه بودجه ای به شما می­ دهد؟ بنیاد بودجه ای که برای ما کاری انجام دهد را ندارد. ما یک زمانی بنیاد جانبازان داشتیم که وصل به بنیاد مستضعفان بود و بودجه کافی داشت، تخصصش هم این بود که برای جانباز کاری انجام دهد و آن قدر آزمون و خطا کرده بودند تا در نهایت به این نتیجه رسیده بودند که باید به این شکل عمل کنند اما در بنیاد شهید به خانواده‌ی شهدا خدماتی می دادند مثل بیمه و سفر هم چنین یک حقوق ناچیز ماهیانه به حسابشان واریز می شد.

 وقتی که بنیاد جانبازان را با بنیاد شهید ادغام کردند، پرسنل بنیاد شهید که اکثراً در دوران بازنشستگی بودند، ماندند. تصورشان این بود که جانبازان هم مانند والدین شهید هستند و هر دو خدمت بگیرند اما این مسئله را در نظر نگرفتند که والدین سالم هستند و جانبازان نه! در نهایت برای من هم دفترچه بیمه صادر می کنند. حال منِ جانباز که داروی تخصصی دارم، برای بستری شدن به کجا مراجعه کنم؟ چه کاری باید انجام دهم؟ سفر درمانی من به چه صورت باید انجام شود؟ اگر من  زخم بستر بگیرم، چه کاری باید صورت بگیرد؟ خانم من که ویلچر مرا جا به جا می کند و کمردرد می گیرد، بیماری او را چه کسی پاسخگوست؟

 این ها همه مشکل بزرگی است و علتش آن بود که ما با همان دیدگاه سیستمی که والدین شاهد را اداره می کرد، اداره می شدیم و تغییری دیده نشد و آموزش لازم را هم ندیدند و بودجه ای هم که وجود ندارد. در بقیه امورات جانبازی هم اکثر ما یک دوره ی مجردی داشتیم که شامل جنگ و جهاد و شهادت در سنین پایین بوده است. بعد به این جا آمده ایم و بستری و درمان شده ایم.

 بعد از مدتی و عوارض جانبازی را پشت سر گذاشته ایم و به شرایط تعادل رسیدیم. کم کم گفتند: چرا خانواده تشکیل نمی دهید؟ یکی از دلایل پیشنهاد ازدواج این بود که تعداد جانبازان زیاد بود و خواستند که تعدادشان در آسایشگاه ها کاهش یابد. حالا به هر دلیلی هر کدام از جانبازان ازدواج کردند و رفتند و الحمدلله زندگی تشکیل داده اند اما به مرور زمان سن بالا رفت و به سن میانسالی رسیدند که عوارض ثانویه جانبازی تقریباً سراغ همه آمده است؛ یا مشکل کلیوی دارند یا زخم بستر دارند یا دردهایی که در حال حاضر تشدید پیدا کرده است و مشکلات درمانی بسیار دیگری دارند.

 درضمن متاسفانه در کنار این جانبازان یک جانباز دیگر هم پرورش پیدا کرده است که همسر جانباز هست. ما در پزشکی مبحثی داریم که اگر شخص سالم یک سال روی ویلچر بنشیند، این شخص روانی است. یعنی از نظر روحی روانی این قدر تاثیر سنگینی دارد. حال جانبازانی داریم که 40-30 سال است روی ویلچر می نشینند و در تمام این 40 سال خانم این شخص کنارش بوده است. وقتی من روی ویلچر هستم، دچار وسواس ذهنی می شوم و فکر می کنم که ببینم پله را هم که نمی توانم بروم، پس هیچ کاری از من ساخته نیست و دائم در منزل مانند فرمانده دستور می دهم.

 این همسران جانبازان تا حدی توانایی دارند و این عشق و علاقه باعث می شود تا این مشکلات را تحمل کنند یا به دلیل خلوص نیت به این مشکلات به عنوان ثواب اخروی نگاه کنند. ولی فرزند آن ها احتمالاً به این صورت فکر نمی کنند. همسایه شان که اصلاً این طور فکر نمی کند. مواردی بوده است که همسایه خانه اش را عوض کرده است، مثلاً فرد جانباز وارد پارکینگ می شود و از همسایه کمک می خواهد تا ویلچر را پایین بگذارد، همسایه چند بار باید این کار انجام دهد ولی به مرور از دید جانباز مخفی می شود و می گوید: چرا من باید انجام دهم؟! این ها باعث دیسک کمر برای همسر جانباز می شود. حال اگر وزن جانباز هم زیاد باشد که مشکلات خیلی بیشتر است. جا به جا کردن جانبازان قطع نخاعی بسیار سخت است چون از کمر یا گردن به پایین مانند جسد هستند و روح ندارند، خود پرسنل قدیمی آسایشگاه درگیر مشکلات درمانی هستند.

 بنیاد که برای خود جانباز برنامه ای ندارد، چطور می شود برای همسر جانباز برنامه داشته باشد؟! بنیاد می خواست حقوق جانباز را اضافه کند، اسمش را حق پرستاری همسر جانباز گذاشتند. هر جانبازی که شهید می شود، اولین حقی که قطع می شود حق پرستاری است. حال این که خود جانباز شهید شده است، چرا حق پرستاری را قطع کرده اند؟ این ها همه به دلیل سیستم معیوبی است که وجود دارد. به هر مشکلی که می­ خورند، سرپوشی برای آن درست کرده اند.

از زمان تأسیس این جا تا به حال ما 60 جانباز نخاعی داشتیم که شهید شده اند ولی سال 96-95 هشت شهید در این جا داشتیم، به خاطر عوارض جانبازی و مشکلات متعددی که داشتند.

فاش نیوز: ما پارسال در پایگاه خبری، جانبازان نخاعی که شهید می شدند، نامشان را اعلام می کردیم. بچه های مشهد هم جزء این ها هستند.

- پارسال آقای موسوی که جانباز گردنی و اهل کاشمر بودند، شهید شدند و بقیه را حضور ذهن ندارم. یکی از سال ها خیلی شهید داشتیم. نمی دانم کدام سال بود. فکر کنم سال 95 بود. چون از سال 96 به بعد تعداد شهیدها کاهش یافته است ولی این عوارض هست و خیلی ها هم در نوبت این عوارض قرار دارند.

 ما جانبازی داریم که این جا هست و سال دوم است که در کما و شرایط عدم هوشیاری قرار دارد، چون قطع نخاعی هست به دلیل عفونت، یک پایش را قطع کردند و بعد به مرور پای دومش را قطع شد و بعد وارد فاز بیهوشی قرارگرفت و نزدیک به سه سال است که بیهوش هست.

 

فاش نیوز: چه صحبتی درباره ورزش دارید؟

- بحث دیگری که بخواهید منتقل کنید، مسئله ورزش است. ورزش در هر زمینه ای برای جانبازان مفید است اما این ورزش بودجه اش برای بنیاد سنگین به نظر می رسد و بنیاد فکر می کند چرا باید این کار را انجام دهد؛ در حالی که این مسئله ورزشی سرمایه گذاری است. من مطالعه ای کردم و دیدم در آلمان شرکت بیمه تحقیقی کرده است و دیده که پرسنل اداری که بیمه این شرکت را گرفته اند، مثلاً در عرض ده سال مشکلات قلبی برایشان به وجود آمده است، کار کارشناسی کرده اند که چه کار کنیم تا مشکلات را کم تر کنیم؟ بهترین درمان را استخر دیده بودند و شروع کردند به ساخت استخر و برای پرسنل اداری. 10درصد هزینه استخر را می گرفتند و شرایط استفاده از استخر باعث شده تا هزینه ها را کاهش دهد و سرمایه گذاری مطلوبی کردند.

 ما چیزی به نام سرمایه گذاری در بنیاد نداریم. از مسئولان بنیاد می خواهیم تا سرمایه گذاری کنند تا هزینه درمان کسر شود چون نگاه دولتی ما به گونه کوتاه مدت است و ما به نگاه بلند مدت(به دلیل تغییرات مدیریتی) نمی رسیم. ما از سال 85-84 یک جشنواره ورزشی بسکتبال جانبازان نخاعی کشور داشتیم که در شیراز هر سال برگزار می شد و همه جانبازان دور هم بودیم، که دور هم بودن از لحاظ روحی و روانی بسیار موثر بود. خود ورزش هم در کنار آن بود و به خاطر جشنواره تمرینات منظم تری داشتیم. درضمن ورزش می کردیم تا حقمان را از تیمی که پارسال باخته بودیم، بگیریم. این موضوعات هم شوق ایجاد می کرد و هم تاثیر روحی و روانی خوبی داشت و سهم هزینه های درمانی جانبازان و ورزشکاران نسبت به بقیه بسیار کم تر بود. اگر آماری بگیرند و بین جانبازان ورزشکار و غیر ورزشکار مقایسه ای کنند، هزینه های درمانی یک سال آن ها کاملاً مشخص می شود، جانباز ورزشکار برای بنیاد تلاش می کند تا هزینه را کم تر کند ولی مسئولین به این موضوع توجه ندارند! برای همسران جانبازان هم می توان استخری را در نظر گرفت. در مشهد این همه استخر وجود دارد و مسئولین باید ببینند که همسران در کدام استخر راحت تر هستند و به آن جا مراجعه کنند.

فاش نیوز: همسران جانبازان هم کارت دارند؟

- بله از امسال قرار است کارتی بدهند. امیدوارم امسال زنده باشم تا بتوانم بعد از این 40 سال خانواده ام را به جایی ببرم. بعد از 40 سال به این نتیجه رسیده اند که کارت صادر کنند. من پارسال نزدیک عید که گفتند قرار است چنین اتفاقی بیفتد، به سایت ایران‌ایر مراجعه کردم، دیدم بله این خدمات را در نظر گرفته اند و لایحه خدمات جامعه ایثارگران یک جاهایی به درد می خورد.

 

فاش نیوز: قیمت های بلیط که 50درصد است.

- برای جانباز و یک همراه به این صورت است. مشکلات زیاد است. بلیط را فقط "آسمان" و "ایران‌ایر" صادر می کند. فقط همین دو هواپیمایی که یا هواپیما کم دارند یا زمان بدی برای پرواز دارند. خوب چرا ما نمی توانیم از ماهان استفاده کنیم؟ چرا با ماهان که شرکت خصوصی است دولت یا بنیاد تعهد نمی کند که بقیه بلیت را آن ها پرداخت کنند؟ فقط شرکت های دولتی ضعیف طرف بنیاد هست. به مرور شرکت های دولتی هم سهم را کم کردند و می گویند: بلیت را از قبل فروخته ایم یا جا نداریم. در ضمن در صورتی من می توانم همراه ببرم که از بنیاد نامه بگیرم. من کلی باید رفت و آمد کنم تا از بنیاد نامه بگیرم تا مثلاً همسرم را ببرم. الان بعد از این همه سال گفتند: پدر و مادر شما و فرزندانتان هم تأیید شده اند تا از این خدمات استفاده کنند. حال ما ثبت کرده ایم و منتظریم تا کارت جانبازی همسرانمان بیاید و ببینیم خاصیتی برای ما دارد یا نه!

 

فاش نیوز: ان‌شاءالله. خیلی ممنوم که وقت گذاشتید.

- ببخشید من خیلی زیاد حرف زدم؛ اما ما از مسئولین انتظار داریم که به ورزش و حقوق همسران جانبازان بیشتر اهمیت بدهند.

 

گزارش از شهید گمنام

آسایشگاه امام خمینی ره مشهد مقدس


کد خبرنگار : 23