تاریخ : 1397,دوشنبه 21 آبان15:42
کد خبر : 62032 - سرویس خبری : اخبار

تاوان بی کفایتی دولتیان!


تاوان بی کفایتی دولتیان!

ما چه تقصیری داریم مسئولین مملکت به دو دسته چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم شدند و به خاطر سهم قدرت و سرمایه کشور به جان هم افتاده اند؟

جامانده از راهی بی نشانم - خون دل رزمنده جانباز بسیجی

سلام و درود به روح پر فتوح امام و ارواح طیبه شهدا و صحابه گرانقدر امام خمینی (ره) و آرزوی سلامتی داریم برای ولی امر مسلمین امام خامنه ای حفظ الله و سلامتی و پیروزی برای رزمندگان اسلام در درگیر با تکفیری ها.

 من نوجوان 15 ساله ای بودم که بنا به اقتضای زمان و درگیر بودن میهنمان در جنگی نابرابر همراه با سیلی از جمعیت بسیجی ها
با فرمان امام خمینی(ره) قلم را رها کردیم و سلاح به دست گرفتیم و با حداکثر آموزشی که در مدت دو ماه دیدیم یه عنوان رزمنده، امدادگر یا بیسیمچی ذوانه دفاع از اسلام، انقلاب و کشور عزیزمان شدیم و در کنار فرماندهان مان چون سردار سلیمانی قهرمان، احمد کاظمی فاتح خیبر، برونسی بی نظیر، همت،
باقری، قربانی و باکری ها خودمان را در عرصه ی نبردی نامتوازن دیدیم.

تعدادی از رزمندگان مثل مولایمان بی سر و جاوید الاثر شدند، تعدادی قطع نخاع و بی دست پا و تعدادی هم موجی و شیمیایی و یا اسیر دژخیمان بعثی شدند.

بعد از آن همه ایثار، نتیجه شد دفاع مقدسی که فخر ایران و هر ایرانی ست. طوری که حتی وجبی از خاک میهمنمان دست دشمن نماند و همه دنیا دیدند و گفتند که ایران از کیان خود با کم ترین امکانات جنگی ولی با سلاح ایمان و اعتقاد، دفاع کرد.

بالاخره دفاع مقدس تمام شد و برگشتیم به شهرهایمان.
نه مدعی بودیم و نه طلبکار. وظیفه خود می دانستیم که از دین، ناموس و کشورمان دفاع کنیم.

برگشتیم تا درس بخوانیم و زندگی کنیم. تعدادی از ما که صدمات جسمی و روحی شان ناشی از جنگ کمتر بود رفتند و ادامه تحصیل دادند. خب مملکت هم مثل امروز نبود!

تعدادی که موجی شده بودند دیگر معادله ریاضی را نمی توانستند حل کنند و فعل و فاعلِ زبان انگلیسی و عربی را نمی توانستند درک کنند تا اینکه ماندند و شدند کارگر، کشاورز، مغازه دار، راننده و یا بیکار. تعدادی هم با ریه و مغز داغان و مریض زندگی را به سختی ادامه دادند.

کاری به آن دسته کمی از افرادی هم نداریم که فقط خوب عکس می گرفتند و این روزها را ترسیم کرده بودند و در شب عملیات خود را گم می کردند تا آسیب نبینند، ولی خب باز خودشان را رزمنده می دانستند و بالاخره به آن مسیر ترسیم شده دنیای خودشان رسیدند!

رزمندگان بسیجی ماندند که نه درصد درستی به آنها داده شد (بابت دردهای و رنج های مجروحیت و موجی شدن و شیمیایی خوردن) و نه توجهی از سوی مسئولین به آنها شد و در حال حاضر این بسیجیان رزمنده مملکت کماکان بیکار و بیمار نه زندگی درستی دارند و نه تمکن مالی مناسبی دارند که بتوانند از پس مخارج روزانه زندگی و هزینه هفتگی صد هزار تومان خرید دارو و قرص های قلب، فشار خون، اعصاب روان و افسردگی شان بر بیایند. 

علتش را هم ندانستیم که چیست؟

چرا بیمه درمانی آنها را قطع گردیده؟ مگر این رزمنده ها از سر دل خوشی رفته بودند جبهه و یا برای تفریح، مگر ما می خواستیم خار به پای مردم و ناموس کشورمان برود؟ ما رفته بودیم تا نوادگان آن حرامیِ تکریتی و یزید زمان نتوانند در تهران جشن پیروزی بگیرند.

ای مردم !

به خدا اگر پولی داشتیم، همین دفترچه درمانی را هم نمی خواستیم... مردم به خدا قسم به هر کاری دست زدیم گفتند شما مگر طلبکارید؟ مسئولین و دولتیان کاری برایمان نکردند تا بتوانیم مخارج بخور و نمیر زندگی مان را تامین کنیم.

مردم عزیز، ما هیچ منتی بر شما نداریم ولی مسئولین چرا به داد ما نمی رسند؟

به والله قسم با شبی چند قرص به رختخواب می رویم و به سختی به صبح می رسانیم! چرا که سالیانی است که به خاطر مجروحیتمان و رنج زندگی، خواب درستی نداریم. شرمنده همسر و اولادمان هستیم و بابت عدم توانایی در کار، نتوانستیم برای آنها سرپرستی و پدری کنیم.

طبق آمار، آن روز که جمعیت کشور ما نزدیک چهل میلیون بود، کل شرکت کنندگان مستقیم و غیر مستقیم در جنگ تحمیلی،  دو میلیون نفر بودند که تعداد بسیاری از آنها به شهادت رسیدند و مابقی شرکت کنندگان در پایان ماموریت و دفاع مقدس مجروح و مصدوم هستند.

برادرانی که در معرض آسیب قرار گرفتند و موجی و شیمیایی شدند و بسیجیان واقعی به هیچ کمیسیون پزشکی دعوت نشده اند. رزمندگان سرباز و بسیجی که در نوجوانی و یا میان سالی رفته اند و در نبرد و درگیر در مناطق عملیاتی حلبچه، کربلای چهار و پنج ، سومار و شلمچه، فکه و هویزه، فاو و خرمشهر و ... زیر گلوله باران شیمیایی می جنگیدند و الان با هزاران درد دارند مظلومانه زندگی را با سختی می گذرانند به حال خود رها شده اند و خبری از حمایت دولت و مسئولین نیست. به راستی ار کجا بیاورند و هزینه های زندگی و دارو و درمانشان را بپردازند؟

 ما چه تقصیری داریم که دولت نمی تواند و کفایت ندارد مملکت را اداره کند؟ دولت با نمایندگان مجلس دست در دست هم با این همه سرمایه مملکت نمی توانند مشکلات را برطرف کنند و حتی بیمه ما را هم قطع کرده اند.

ما چه تقصیری داریم که دولت با اعتمادبه دشمن اصلی ایران، پنج سال تمام مملکت را معطل گذاشت تا دود سفید از هتل محل مذاکره بلند بشود؟

ما چه تقصیری داریم مسئولین مملکت به دو دسته چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم شدند و به خاطر سهم قدرت و سرمایه کشور به جان هم افتاده اند؟

ما تقاضا داریم دولت و مجلس لااقل بیمه ماها را وصل کنند، شما که قدرت دارید، اما نگذارید رزمندگان و جانبازان بی درصد شیمیایی و موجی در کنار خانواده اش بخاطر بی کفایتی دولت  و مجلس سکته کند.

حضرت امام خامنه ای، درد مشکلاتمان به استخوان رسیده که این رنج نامه را نوشتیم تا به سمع شما عزیز تر از جانمان و مردم شریف و بزرگ کشورمان برسد.

خدایا به حق بزرگی ات سایه رهبرمان را بر سر ما و ملت ما مستدام بدار و مردم ما را از تمام بلایات محفوظ بفرما... الهی امین
 رزمنده جانباز بسیجی 15ساله دیروز، جان فدای ایران امروز و سرباز کوچک آقا سیدعلی حفظ الله


کد خبرنگار : 20