تاریخ : 1397,سه شنبه 29 آبان17:30
کد خبر : 62155 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

آیا امکان دارد باز هم حماسه خلق کنیم؟


آیا امکان دارد باز هم حماسه خلق کنیم؟

۳۶ سال قبل در مرحلهٔ اول عملیات محرم او و عده ای از رزمندگان اسلام با زحمت از رودخانهٔ وحشی و خروشان دویرج عبور می کنند. شرایط عملیات به قدری سخت و بغرنج بوده که عبور از رودخانه، اجتناب ناپذیر بوده است...

جانباز رمضانعلی کاوسی

http://fashnews.ir/images/stories/1391/8/kavoosi3.jpgجانباز رمضانعلی کاوسی -  چند روز پیش مشغول ویراستاری کتاب در دست تألیفم با عنوان سیراب از عطش بودم. سیراب از عطش به خاطرات رزمندهٔ جانباز حاج احمد شیروانی می پردازد. شیروانی در عملیات های مختلفی از جمله عملیات محرم در آبان سال 1361 حضور داشته است. 36 سال قبل در مرحلهٔ اول عملیات محرم او و عده ای از رزمندگان اسلام با زحمت از رودخانهٔ وحشی و خروشان دویرج عبور می کنند.

شرایط عملیات به قدری سخت و بغرنج بوده که عبور از رودخانه، اجتناب ناپذیر بوده است. اگر آنها از رودخانه عبور نمی کردند و خط دشمن را نمی شکستند، تلاش گردان های مجاور هم بی نتیجه می ماند. شیروانی و دوستش در پرتو نور منورهای دشمن با چشم خود می بینند که همرزمانشان یکی پس از دیگری شجاعانه به آب می زنند و مظلومانه طعمهٔ رودخانه سرکش می شوند. شیروانی در قسمتی از خاطراتش برایم تعریف کرده بود که آن شب بچه های گردان امام محمد باقر(ع) در آب های گل آلود گم شدند تاغریق وطن شوند و با ایثار خود دشمن را به زانو درآوردند.

حین ویراستاری خاطرات این رزمندهٔ جانباز، برای لحظاتی انگشتانم از فشردن دکمه های صفحه کلید باز ماند و به فکر فرو رفتم. چند لحظه به خودم یادآوری کردم که در شب دهم آبان سال 1361 تعداد زیادی از بهترین فرزندانِ استان ما توسط آن رود وحشی بلعیده شدند تا ما امروز سرافراز باشیم و در خودمان غرق نشویم. بعد از عملیات محرم و در 25 آبان 61 مردمِ استان اصفهان با دل هایی محزون و چشمانی بارانی کاروان 370 نفری فرزندان شهیدِ خود را تشییع کردند. در ذهن خود به این نتیجه رسیدم که در آن روز رابطهٔ شهدا با مردم رابطه ای دو سویه و متقابل بود.

شهدای عملیات محرم با حضور معنویشان فضای شهر تاریخی اصفهان را عطرآگین کردند. مردم هم به پاس قدردانی از این کبوتران سبکبال، کار و حرفهٔ خود را تعطیل کردند و به خیابان ها آمدند. آنها با وحدت و همدلی، عزیزانشان را از میدان امام تا گلستان شهدا مشایعت کردند. بزرگترها به یاد دارند که در مسیر تشییع پیکرهای گلگون کفن شهدا جای سوزن انداختن نبود. همه یکدل بودند و اشک و افتخارِ مردم با هم درآمیخته بود. آن روز شهدا با نثار جانشان بذر وحدت و ایثار را در دل مردم ما کاشتند. انگار همه با هم برادر و صمیمی شده بودند. آن قدر مردم به هم نزدیک شده بودند که به نظر می رسید حاضرند جانشان را فدای یکدیگر کنند.

پیش خودم اوضاع 36 سال قبل را با اوضاع امروز جامعه مقایسه کردم. با خودم گفتم: آن روز، ما، هم درگیر جنگی نابرابر بودیم، هم تحت فشارِ تحریم های اقتصادیِ کمرشکنِ دشمن. کشورهای دیگر حاضر نبودند حتی سیم خاردار به ما بفروشند. مردم ما با وجود همهٔ این سختی ها با وحدت و همدلی جنگ را اداره کردند و با استقامت مثال زدنی شان پوزهٔ دشمن بعثی را به خاک مالیدند.

مگر ما همان مردم 36 سال قبل نیستیم؟ آن روز خانواده ها برای فرستادن فرزندانشان به جبهه از هم سبقت می گرفتند؛ امروز چه بر سر ما آمده که برای تهیهٔ مایحتاج روزمرهٔ خود و به طور کلی برای رسیدن به مال و منال دنیا با هم رقابت می کنیم! چرا بعضی از ما در این اوضاع بد اقتصادی به همنوع خود رحم نمی کنیم؟

آیا این امکان وجود ندارد که یک بار دیگر همدلی و همکاری 36 سال قبل را تکرار و دوباره حماسه ای شبیه 25 آبان 1361 خلق کنیم؟ آن روز رزمندگان ما با رمز یازینب(س) از رودخانهٔ سرکش عبور کردند، آیا نمی شود ما هم امروز یک یاعلی بگوییم و در برابر جنگ اقتصادی دشمن بایستیم؟ آیا نمی-شود امروز هم خون انقلابی گری و انسانیت ما به جوش آید و با مدیریت صحیح اقتصادی از این پیچ تاریخی خلق شده توسط دشمن، عبور کنیم؟

چه زیبا می شود اگر در این اوضاع بلبشوی اقتصادی بار دیگر با خلق حماسه ای بیشتر به فکر هم باشیم. چه زیباست اگر به این نکته بیاندیشیم که سود ما با سود هموطنان دیگرمان در هم آمیخته است. واقعاً فکر می کنید به جز تجار، دانشجویان خارج از کشور و سفرهای ضروریِ خارجی، همهٔ مردم ما به دلار احتیاج دارند؟ چرا وقتی به دلار احتیاج نداریم، می خریم و نگهداری می کنیم؟  چرا بیش از حد نیازمان خرید می کنیم؟ چگونه راضی می-شویم چندین گونی برنج، دهها قوطی رب گوجه و... بخریم و انبار کنیم در صورتی که بسیاری از هموطنانمان توانایی خرید حتی ده کیلوگرم برنج و یک قوطی رب گوجه را هم نداشته باشند. مگر نه این است که ائمهٔ اطهار(ع) مسلمانان را تشویق می کرده اند که به امور یکدیگر اهتمام داشته باشند تا مسلمانی شان تکمیل شود؟ واقعاً چرا امروزه اخلاق اقتصادی و به تبع آن مردم داری، مهرهٔ گم شدهٔ جامعهٔ ما شده است؟ با کمال تأسف امروزه خودپسندی و پول پرستی در جامعهٔ ما دارد جایگزین اخلاق مداری شده است و... .

http://www.imna.ir/old/images/docs/000124/124413/images/n00080310-r-b-007.jpg


کد خبرنگار : 20