تاریخ : 1397,سه شنبه 06 آذر14:41
کد خبر : 62224 - سرویس خبری : گزارش و گفت و گو

گفت‌وگو با پدر شهید «عبدالحمید قاضی میرسعید» (بخش پایانی)

بهشت را بهشتیان در همین دنیا می بینند!


بهشت را بهشتیان در همین دنیا می بینند!

صحبت های شیرین «سید میرزا» در بخش دوم با مضامین عرفانی و معنوی ادامه یافت و از وصف پیامبر اکرم (ص) آغاز شد.

فاش نیوز - در بخش نخست گفت و گو با حاجی سید میرزا قاضی میرسعید (گوهری نامکشوف از یاران و همراهان آیت الله طالقانی)، پدر شهید عبدالحمید قاضی میرسعید، از مضامین عرفانی تا یکسری وقایع تاریخی و نحوه بزرگ شدن و شهادت عبدالحمید از زبان ایشان بیان شد. با بلند شدن صدای اذان ظهر، نماز جماعت به امامت حاجی برگزار شد و ناهار با رنگ و بویی اصیل و خودمانی در تراس با صفای خانه روستایی این پدر شهید صرف شد.

پس از صرف ناهار، چون گفت و گویمان با "سید میرزا قاضی میرسعید"، پدر نورانی و خوش صحبت شهید طولانی شده بود و احساس می کرد سعی کردیم بحث را جمع کنیم تا خیلی به طول نینجامد، هر چند خم به ابرو نمی آورد و میزبانی اش حرف نداشت.

صحبت های شیرین سید میرزا در بخش دوم با مضامین عرفانی و معنوی ادامه یافت و از وصف پیامبر اکرم(ص) آغاز شد.

سید میرزا: پیغمبر اسلام آمد و گفت که انسان بمانید. خداوند ما را انسان خلق کرده است. من فکر می کنم که بزرگ ترین مشکل بشر همین است که انسان بمانیم و با خدا با صورت انسانیت مواجه بشویم. این دعا در مفاتیح هست «یا مظهر الجمیل و یا ستر القبیح و...» که خدا را به تمام اسماءاش قسم بدهیم که ما را در قیامت مفتضح نکن. این آثار اعمال انسان است که او را از صورت انسانی خارج می کند. این را غیرمسلمان ها هم قبول دارند؛ مثل نویسنده بینوایان. ویکتور هوکو می گوید: بعضی انسان ها، سنخیت برخی حیوانات را پیدا می کنند و برخی مجموعه ای از حیوان ها می شوند.

قرآن می گوید: آنهایی که بهشان چشم دادیم و نمی بینند! "لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل" یعنی «گوش هایی که نمی شنوند و مانند حیوانات بلکه از همه آن ها پایین ترند!» عرفا این را می گویند. امام خمینی(ره) هم می گفتند: «مُلا شدن چه آسان! آدم شدن محال است! استخوان شیر می خواهد آدم شدن!»

سقوط هیچ نیرویی نمی خواهد! ولی صعود چطور؟! چقدر سخت است! سقوط با سرعتی که بعد از چند ثانیه چندین برابر می شود، اتفاق می افتد ولی صعود سخت است اما ممکن است. هر چه بیشتر صعود کنید، گستره‌ی بیشتری را می بینید. انسان می تواند به طوری صعود کند که مظهر صفات الهی باشد. انسان می تواند رنگ خدایی بگیرد.

اسلام آمد که انسان را با خودش آشتی بدهد. خودش را بشناسد و جایگاه خودش را بداند. تمام فواصل طبقاتی، نژادی و امکاناتی و... را ازبین برد. دیوارهایی که بین انسان ها بود!

می بینیم که بلال حبشی، عمار یاسر، ابن مسعود، سلمان فارسی که همه‌ی آنها برده بودند. پیغمبر اکرم(ص) با اصحابشان از آن جا عبور می کردند که می روند به باغی که سلمان در آنجا باغبان یک فرد یهودی بوده است. او برای آن ها از میوه های باغ می آورد. بعد، پیامبر(ص) سلمان را از آن فرد یهودی می خرد و آزادش می کند که به جایی می رسد که درباره سلمان می گویند: «سلمان مِنّا اهل البیت.» یعنی مقام عصمت پیدا می کند.

آنهایی که به روح انسانیت بله گفته بودند، می آیند و با پیامبر یکی می شوند ولی ابولهب که عموی پیامبر(ص) است، به جای لعن و نفرین می رسد!

امام شافعی درباره اهل بیت می گوید: به خدای مهیمن پناه می برم از قومی که صحبت و سخن علی و فاطمه و فرزندانش را حدیث رافضی و نقل خارج از دین می دانند! اینگونه امام شافعی درباره اهل بیت صحبت می کند که به دلیل همراهی با اهل بیت دو سال در زندان حکام ماند.

امام خمینی(ره) هم خیلی همه چیز را خوب می دید که دیوارها را آن‌گونه فرو ریخت. او محب واقعی اهل بیت بود. پاره تن اهل بیت بود. دشمنن ما بهتر از ما الان می فهمند خطر چیست! کارهایی که دشمنان ما الان می کنند، قسمتیش از اضطرارشان است اما خودمان مخصوصاً مدعیان اصلاحات نمی دانیم چه خبر است! چه را می خواهید اصلاح کنید؟!

فاش نیوز: حاج آقا! شما تا شهادت فرزندتان را فرمودید. فرزند دیگری را هم به جبهه فرستادید؟

- بعد از این‌که پسرم در فاو شهید شد، آن یکی پسرم «سید محمد» هم که الان در سپاه است، برادر بعدی ایشان، با شهید کاوه در شمال منطقه حاج عمران بود. او در بخش مهندسی بود. این‌ها را ایزوله کرده بودند. من مدت ها بود از سید محمد خبر نداشتم. او الان جانباز است؛ البته نه دنبال جانبازی رفته، نه جایی بیان می کند. در دانشگاه امام حسین(ع) تدریس می کند. خدا به شما جانبازان هم جزای خیر دهد.

 

فاش نیوز: کتابی در مورد فرزند شهیدتان نوشته و چاپ شده است؟

- فرزند پسر شهید عبدالحمید الان در وزارت صنایع است. از شهید یکی دو تا کتاب منتشر شده که خانمش زندگی ایشان را از قول خودش روایت کرده است به نام «نیمه پنهان ماه.» نویسنده اش خانمی است به نام "زهرا مشتاق" که البته نیاز به اصلاح دارد. نیمه اولش پنهان مانده و نیمه پنهانش آشکار شده!

فاش نیوز: چه جمله با معنایی!

- یک کتاب دیگر هم هست در همین حیطه به نام «خانه کوچک من». من کمی کوتاهی کردم، چون روالش را نمی دانستم وگرنه مطالبی هست که می توان منتشر کرد. مصاحبه های زیادی هم در این زمینه شده است ولی مطالب خامِ نگفته در مورد شهید زیاد است. با مسئول حسینیه شهدای کردستان صحبت شده که کتاب شهید نوشته شود. یادگاری و مطالب خام از شهید زیاد است که ان‌شاءالله بتوان آن‌ها را ثبت کرد.

 

فاش نیوز: ما دیگر مزاحم شما نمی شویم.

- حقیقتاً لطف کردید. برای من روز فراموش نشدنی ای بود.

فاش نیوز: خیلی استفاده کردیم. خدا سایه شما را از سر ما کم نکند.

- من سایه ای ندارم! من هیچم و هیچ سایه ای ندارد! شما امروز به من روح و جان دادید. شما عزیزان و نور چشمان ما هستید. ما با وجود شما امروز در دنیا افتخار می کنیم.

 

فاش نیوز: برای عاقبت بخیری ما دعا کنید.

 - بستگی دارد به استقامت خودتان و درخواست و دعاهایی که باید بکنید. ما نباید منتظر بهشت آن دنیا باشیم. بهشت را بهشتی ها همین جا می بینند. تنها چیزی که ارزش خواستن دارد، انسان ماندن است.

 

فاش نیوز: خیلی ممنون از شما.


کد خبرنگار : 23