تاریخ : 1397,شنبه 03 آذر18:39
کد خبر : 62258 - سرویس خبری : شعر

به بهانه میلاد فخر آفرینش


به بهانه میلاد فخر آفرینش

با صلوات بر محمد و آل محمد (ص)، این سروده به مناسبت میلاد باسعادت حضرت ختمی مرتبت، به آن حضرت و خاندان مطهرش تقدیم می شود:

بهروز ساقی

فاش نیوز -  با صلوات بر محمد و آل محمد (ص)، این سروده به مناسبت میلاد باسعادت حضرت ختمی مرتبت، به آن حضرت و خاندان مطهرش تقدیم می شود:

شبی که نام تو را عشق بر زبان آورد

به جسم مرده ی هستی نوید جان آورد


کنار برکه ی هستی نشسته بود خدا

و دل به زلف سیاه تو بسته بود خدا


بنفشه‌ای که در آن برکه بود بو می‌کرد

تو را ز خویشتن خویش آرزو می‌کرد


که ناگهان دل تنهایی‌اش گرفت و شکست

فرشته‌ای به تسلی کنار برکه نشست


فرشته بال و پری زد گلی به آب افتاد

و نام توبه زبان گل و گلاب افتاد


تو خنده‌ای زدی از مهر ای ستاره ی عشق

به جان خرمن شب شعله زد شراره ی عشق


شب عدم چو به روز وجود می‌گروید

به دین پاک تو بود و نبود می‌گروید


خدا تمام دلش را به دست می‌آورد

تمام نیستی‌اش را به هست می‌آورد

چه شور و شوق عجیبی برای خلقت داشت

مدام بذر محبت در انجمن می‌کاشت


صدای بال ملائک در آسمان پیچید

خدا برای تو انجم در آسمان می‌چید


تو انفجار بزرگی و هستی هستی[1]

شراب ناب امیدی و مستی مستی


گرفته دامن لطف تو را بهار وجود

نبود اگر نفس سبز تو بهار نبود


زمین به یمن وجود تو آسمان دارد

و شب قدوم تو را ماه و اختران دارد


از ارتفاع تو هستی فرود می‌آید

عدم به شوق تو در این وجود می‌آید


اگر برای تو باشد وجود می‌ارزد

کرشمه ی تو به بود و نبود می‌ارزد


همه وجود تو زیباست، کار کارِ خداست

و صنع چشم سیاه تو شاهکار خداست


تو ای عصاره ی پاکی حبیب او شده‌ای

برای خاکی و افلاکی آبرو شده‌ای


به روی توست که گلزار رنگ و بو دارد

به حسن خلق تو این هستی آبرو دارد

بهروز ساقی


کد خبرنگار : 19