همیشه به رفیقداری ورفیق بازیش حسودیم میشد.
امشب یکی از دوستانش این پیامها رو برام فرستاده:
تازگی ها ی مدتی کمتر رفتم بهشت زهرا
خانومم تازه خوابشو دیده. محمد بهش گفتهشما بیاتوی باغمون میوه بخور
این داش اصغرک تازگی ها کمتر یادمون میکنه
شاید باورت نشه،
من هنوز دارم با محمد زندگیمی کنم.
الان خواهرم میگه سالگرد محمد شده تو نمی خوای آروم بگیری.
ازم می پرسه هیچ خوابشو نمی بینی؟
گفتم وقتی خودش هست چرا توی خواب ببینمش.
جات خالی خونه مون روضه است!
من از محمد میگم خواهرم و خانواده و خانومم اشک میریزن.
علیرضا آل یمین