تاریخ : 1397,سه شنبه 16 بهمن14:06
کد خبر : 63619 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

بابا شما چتونه؟!



جانباز شیمیایی  -  سرماخوردگی مشکلات ریوی ام را چند برابر کرده است. حالم بسیار خراب است و پس از چندین بار تزریق آنتی بیوتیک نتیجه ای حاصل نمی شود. پزشک عزیزی که سال هاست بدون چشمداشت به خانواده ایثار خدمت می کند برایم تزریق سفالکسین به همراه سرم تجویز می کند.

دفترچه به دست به اولین دارخانه می روم: سفالکسین نداریم. دومی...سومی...دهمی همه همین را می گویند. بر می گردم نزد پزشک و دارو را به آمپول پنی سیلین تغییر می دهم و دوباره داروخانه اولی: سرم نداریم! این در حالی است که چند نفر با پلاستیک دارو و سرم از داروخانه خارج می شوند. می پرسم شما که گفتی سفالکسین نداریم، حالا شد سرم؟ نمی شود و به جایی نمی رسم. خبر ندارم که ایشان هم تقصیری ندارد زیرا ماه هاست مطالباتش از بیمه دی پرداخت نشده.

بهم می ریزم و موج ها می آید. حالا دیگر هیچ کنترلی بر اعصابم ندارم. فریاد می کشم: شما با بیمه دی قرار داد داری یا نه؟ می گوید: داریم... داد می زنم پس بیجا می کنی دارو نمی دهی.... راه به جایی نمی برم... با دست خالی و با زحمت به گوشه دیگر شهر می روم و در آخر مجبور می شوم نسخه ام را بدون سرم و آنتی بیوتیک که این روزها مصرف زیادی دارد دریافت کنم و با اعصابی داغون و پشیمانی شدید از داد زدن بر سر داروخانه دار به خانه بر می گردم. به خانه که می رسم، به یاد حرف ها و کنایه های همکاران، دوستان و اقوام می افتم که «شما چتونه؟! دکتر مفت، داروی مفت، کار برای فرزندان فراهم، دانشگاه مفت و.....

دو فرزند بیکار تحصیل کرده ام هم هستند. دخترم می گوید: بابا توروخدا شهریه دانشگاه آزادم رو پرداخت کن مدرکم رو نمیدن!