فاش نیوز - استاد گمنام هنر انقلاب اسلامی، مرحوم محمدعلی ابرآویز را یک بار در دفتر آقای نیرومند، مشاور هنری وزیر وقت فرنگ و ارشاد اسلامی زیارت کردم و در همان تنها دیدار شیفته منش و اخلاق و خلوصش شدم. با معرفی آقای هنرمند، متوجه شدم که با چه انسان شریف و توانمندی آشنا شده ام. او خالق و تهیه کننده بی ادعای بسیاری از سرودهای اول انقلاب بود که من و همه ملت ایران با حس خاطره انگیز آنها زندگی کرده ایم و هنوز هم پس از گذشت چهاردهه با شنیدن این نواهای به یاد و یادگار مانده، تمامی خاطره های روزهای انقلاب و پس از پیروزی انقلاب یکجا در ذهن متبلور می شود و روح و جان را نوازش می دهد.
مرحوم ابرآویز که گمنام زیست و گمنام چشم از دار فانی فروبست و در گمنامی تشییع و به خاک سپرده شد، در همان تنها دیدار از حال و هوا و سختی هایی که برای تهیه و انتشار سرودهای انقلابی که تعدادی از آنها در ایام قبل از انقلاب و به طور مخفیانه ساخته شده اند تعریف می کرد. او برای مثال، در باره یکی از ساخته هایش که با »الله الله الله، لا اله الاالله» شروع می شود و با همین عنوان نیز مشهور است تعریف می کرد که چقدر تلاش کرده تا خواننده (رضا رویگری که هم می ترسیده دستگیر شود و هم مبلغ زیادی-30 هزار تومان- که برای آن زمان پول بسیار هنگفتی بوده طلب می کرده) را برای خواندن این سرود راضی کند. می گفت هزینه ساخت این سرود و دیگر سرودهای انقلابی را خودش به طور شخصی پرداخت کرده است.
سرودهای خاطرهانگیزی که ابرآویز شش ماه مانده به پیروزی انقلاب تولید کرد، نه تنها تا ماهها پس از پیروزی انقلاب از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بازپخش میشد بلکه هنوز هم هر گاه پخش میشود، برانگیزاننده احساس و یادآور آن روزهای خدایی است.
استاد محمدعلی (منوچهر) ابرآویز در سال 1317 در محله عودلاجان تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم در تهران انجام داد. سپس برای ادامه تحصیل در رشته رفتارشناسی به آلمان و سپس کانادا سفر کرد. در حدود سال 1341 به ایران مراجعت کرد و در طی 7 سال به فعالیت در مطبوعات و رادیوی آن زمان پرداخت. در سال 42 با مشاهده صحنه شهادت یکی از جوانان انقلابی در حوالی میدان ارک تصمیم به ترک رادیو گرفت و دیگر به آن سازمان بازنگشت و تنها به فعالیتهای مطبوعاتی خود ادامه داد. ابرآویز از سال 1347 سازمان تبلیغاتی پرقدرتی را راهاندازی کرد که این سازمان تا زمان پیروزی انقلاب در سال 1357 پابرجا بود. در طی این دوره ابرآویز به واسطه فعالیتهای موفق تبلیغاتی فرهنگیاش در زمینه جمعآوری کمک برای زلزله بوئین زهرا موفق به دریافت جایزه جهانی تبلیغات از سازمان بین المللی تبلیغات، IAA، میشود.
وی در تابستان سال 1357 که برای ثبت اختراعی به انگلیس سفر کرده بود، از طریق تلویزیون از اخبار انقلاب ایران مطلع شد و خود را به سرعت به ایران رساند. او با مشورت گرفتن از رهبران انقلاب، شهید دکتر بهشتی، آیت الله خامنهای و آیت الله هاشمی رفسنجانی تصمیم گرفت بضاعت هنری خود و سازمان تبلیغاتی باتجربهاش را در پیشبرد اهداف انقلاب به خدمت بگیرد. ابرآویز اعضای گروه سرود خود را با همفکری شهید دکتر مفتح و مرحوم طالقانی از جوانانی که در مجالس این بزرگواران شرکت داشتند، انتخاب و فعالیت خود را شروع کرد. وی در اوج روزهای حکومت نظامی رژیم طاغوت با هزینه شخصی خود استودیوی موسیقی اجاره کرد، اعضای گروه سرود را در آنجا گرد آورد و به شکل مخفیانه و به دور از چشم نیروهای اطلاعاتی و نظامی رژیم، به تولید و ساخت سرودهای انقلاب پرداخت. از این لحاظ شاید بتوان گفت که او در کنار رادیو و تلویزیون و ارشاد آن زمان، تنها تهیه کننده مستقل هنر انقلاب محسوب میشد که با هزینه شخصی آثار و محصولات متنوع هنری را به تولید میرساند اما کسی او را چندان در صحنه نمیدید.
حاصل این دوره از فعالیتهای ابرآویز و گروه وی، تولید 18 کاست موسیقی انقلابی ماندگار در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب بود؛ سرودهایی که بعضاً با ذائقه و هنرمندی خود وی در مقام شاعر و تنظیمکننده به گوش مردم رسید و جاودانههایی همچون «بوی گل سوسن و یاسمن آید»، «معمار و طراح حرم» و «سمفونی 17 شهریور» را آفرید. طنین صدای او در قطعه طراح حرم تا همیشه در گوشهای مخاطبان خواهد ماند که مؤمنانه میخواند: «لاتخف مسلمان... لاتخف». آثار او ویژگی هنری بارزی داشت و آن هم این بود که از شعارهای مردم در موسیقی خود الهام می گرفت. سرودهای وی ارکستر نداشت و شعارهای مردمی تنها با سنج و طبل بیان می شد؛ به شکلی که با ضرب صدای سنج، صدای مرگ بر شاه به گوش می رسید.
سرودهای خاطرهانگیزی که ابرآویز در طی شش ماه مانده تا پیروزی انقلاب تولید کرد، نه تنها تا ماه ها پس از پیروزی انقلاب از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بازپخش می شد و به مردم مبارز ایران روحیه و انگیزه میبخشید، بلکه هنوز هم که هنوز است هر گاه که پخش می شود برانگیزاننده احساس و یادآور آن روزهای خدایی است. سرودهایی که به اذعان رسانههای غربی به اندازه یک سپاه برای انقلاب ایران اثر داشتند.
ابرآویز در سال های پس از پیروزی انقلاب، چند سالی در خارج از کشور زندگی کرد و چند سال قبل به ایران بازگشت و برای مدتی مشاور فرهنگستان هنر بود. وی در سال های اخیر به تنهایی زندگی می کرد و از تنهایی رنج میبرد. خوشبختانه خاطرات و زندگی هنری او در سالهای اخیر به همت واحد تاریخ شفاهی «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» به صورت تصویری ضبط و ثبت شده است و قرار بود در ایام فجر امسال با حضور خود ایشان کتاب خاطرات او رونمایی شود. سرانجام روح این هنرمند پیشکسوت و خاطره هساز انقلاب در صبح عاشورای امسال دار فانی را وداع گفت و در سن 75 سالگی سرود ابدی را سر داد.
به کوشش علی حق پرست