علیرضا آل یمین - سیل آمد و ما با چشمهای حیران و غمزده ویرانی خانههای مردم را تماشا کردیم. سیل آمد و گردِ اندوه پاشید روی شادی عیدمان.
برخی همت کردند و رفتند برای کمک، بعضی از جیبشان خرج کردند تا باری از دوش مصیبتزدگان بردارند و عدهای هم زور میزنند تا از آب گلآلود سیل ماهیهای مرده و متعفن بگیرند.
باران است، بی امان که ببارد سیل میشود. همه جای تاریخ، همه جای دنیا همین بوده است و خواهد بود.
عدهای قبلتر، با ندانمکاری بروزش را تسهیل کردند و برخی حالا در حل بحران کوتاهی میکنند که هر دو باید مواخذه و تنبیه و مجازات شوند.
اما در این بین جماعتی هم نشستهاند به یاوهبافی. خاله زنکهایی که نه کاری از دستشان بر میآید نه پولی از جیبشان. آنقدر مفلسند که حتی غر زدن هم بلد نیستند. نه جای دوست و دشمن را میشناسند و نه نسبت گودرز و شقایق را میدانند.
سیل هنوز خانه و زندگی مردم را ویران میکند و اینها نشستهاند و عقلشان را یک کاسه کردهاند و به این فتوا رسیدهاند که؛ سیل گلستان را برداشته چون ما ملتی هستیم که مرگ بر آمریکا میگوییم. یا صلیب سرخ برای سیلزدهها کمکی نفرستاده است، چون ما در سوریه با داعش جنگیدهایم. این اندازه از بلاهتِ آمیخته با وقاحت تهوع آور است. مردم ایران با سیل و مصیبت دست به گریبانند و این وطنفروشان تعصب اسراییل را میکشند و برای داعش غصه میخورند. سپاه و ارتش و مردم، همانها که مرگ بر امریکا و اسراییل میگویند، رفتهاند به کمک سیلزدگان و از جانشان مایه میگذارند و اینها غمباد گرفتهاند که چرا مرگ بر آمریکا میگوییم.
این سیل هم میگذرد اما وقاحت اینها باعث میشود آن کسانی هم که گاهی در شعارهایشان تردید میکنند اینبار مشتهایشان را گره کنند و مرگ بر آمریکا را رساتر از قبل فریاد بزنند.