تاریخ : 1398,پنجشنبه 22 فروردين13:41
کد خبر : 65165 - سرویس خبری : فیلم

مخالفت‌های پدر مانع جبهه رفتنم نشد


مخالفت‌های پدر مانع جبهه رفتنم نشد

«اکبر بهرامی» جانباز دوران دفاع مقدس گفت: با توجه به سن کمی که داشتم، پدرم مخالف رفتنم به جبهه بود، به او گفتم اگر تحت هر شرایطی، روی تخت بیمارستان نیز بیفتم، بازهم می‌خواهم به جبهه بروم.

«اکبر بهرامی» جانباز 70 درصد دوران دفاع مقدس و عضو انجمن «راست‌قامتان» متشکل از جانبازان قطع عضو است. بهرامی 16 ساله بود که همراه با نیروهای ستاد جنگ های نامنظم به فرماندهی دکتر مصطفی چمران در دی ماه سال 59 به جبهه های جنوب رفت و 27 خردادماه سال 60 در اثر برخورد خمپاره 120 در نزدیکی اش به درجه جانبازی نائل آمد و هر دو پای خود را از دست داد.

تکه گوشتی روی تخت بیمارستان شوم به جبهه می‌روم+ فیلم

او پس از جانبازی مدتی در یکی از وزارتخانه ها به کار مشغول شد و سپس به شرکت شهاب رفت. خودش می گوید: در سال 72 که طرح حالت به اشتغال بنیاد اجرا شد ما خانه نشین شدیم و به اجبار بازخریدمان کردند.

او خاطره جالبی از جانبازی‌اش را در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع پرس بیان کرده و می گوید: از قدیم می گویند خود کرده را تدبیر نیست، روزی که می خواستم به جبهه بروم پدرم شدیدا مخالف بود، می گفت، می روی شهید یا جانباز و یا اسیر می شوی، من در جوابش تنها یک چیز گفتم، اینکه من آن روزی را می بینم که یک تکه گوشت شوم و روی تخت بیمارستان بیافتم و از بوی تعفنم حتی پرستارها بالای سرم نیایند، با این وجود می پذیرم که بروم.

وی ادامه می‌دهد: بعد از آن دیگر پدرم حرفی نزد. زمانی که جانباز شدم و روی در بیمارستان طالقانی اهواز، روی تخت چشم باز کردم و خودم را با وضعیت مجروحیت دیدم، شرایطم را درک کردم و از خدا خواستم صبر بدهد تا با شرایط جدید کنار بیایم. در طول همه این سال ها خدا قدرت بدنی و آرامشی را به من عطا کرد که در سن 56 سالگی هنوز توانمندی در خودم احساس کنم.