میمانم روزی که قرار است اعضا و جوارح شهادت بدهند، کدام دست جانباز بیشتر به ذکر خدا شهادت میدهد دستی که هست یا دستی که نیست؟
عرفا میگویند یک ذکر لسانی داریم، یک ذکر قلبی؛ سالک که قدم در سیر الی ا... میگذارد، اول بسیار با زبانش ذکر میگوید. اما هر چه مرتبهاش بالاتر میرود ذکر زبانیاش کمتر میشود و به جایی میرسد که دیگر سکوت میکند. سکوت، سرّ عجیبی است. یعنی در این دنیای پر از سر و صدا، فقط یک صدا را بشنوی. مثل کسی که در رستورانی شلوغ و پر از سر و صدا سکوت کرده و فقط صدای زنده پیانو را میشنود. بله ذکر باید صاحبش را به سکوت برساند. به عکس این جانباز که نگاه میکنم، میمانم که روزی که قرار است اعضا و جوارح شهادت بدهند، کدام دستش بیشتر به ذکر خدا شهادت میدهد دستی که هست یا دستی که نیست؟