تاریخ : 1398,سه شنبه 24 ارديبهشت14:59
کد خبر : 66072 - سرویس خبری : اخبار

«حسین» پُل رزمنده‌ها برای آزادی خرمشهر



در بین نام فاتحان خرمشهر و دلاوران بیت المقدس کمتر نامی از فرمانده شهید «حسین قجه‌ای» شده است، کسی که در ابتدای عملیات بیت المقدس در 15 اردیبهشت به شهادت رسید. بسیاری از رزمنده‌ها و فرماندهان او را فاتح اصلی خرمشهر می‌دانند چرا که اگر جانفشانی و مقاومت او و یارانش نبود، رزمندگان نمی‌توانستند وارد شهر شده و دشمن را از منطقه برانند.

حسین پل عبور رزمنده‌ها برای آزادی خرمشهر شد/ پیروزی در عملیات را مدیون هستیم

«شهید حسین قجه‌ای» اصالتا اهل زرین شهر اصفهان بود که دوره نوجوانی او همراه با مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی شد. او به واسطه حضور در فعالیت‌های سیاسی و مذهبی در آن زمان تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و مدتی زندانی شد. قجه‌ای همچنین از قهرمانان رشته کشتی آزاد بود که موفق به کسب چندین مقام قهرمانی شد. او سرانجام در 15 اردیبهشت سال 61 و اولین روزهای شروع عملیات بیت المقدس در محاصره دشمن قرار گرفت و در حاشیه جاده اهواز خرمشهر با اصابت ترکش به ناحیه سر به شهادت رسید.

«سید علی اصغر موسوی» از رزمندگان پیشکسوت دوران دفاع مقدس‌‌ یکی از دوستان و همرزمان شهید قجه‌ای بود که ماجرای آشنایی و دوستی این 2 به دوران حضور نیروهای سپاه پاسداران در کردستان و مبارزه با ضد انقلاب برمی‌گردد. موسوی در سال های 58 و 59 مدتی در کنار شهید قجه‌ای به مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب در غرب کشور مشغول بود و از این رو در عملیات‌های مختلفی در کسوت فرماندهی و جانشین فرماندهی در کنار شهید به دفاع از کشور پرداخت.

به مناسب سالگرد عملیات بیت المقدس و شهادت شهید حسین قجه‌ای با این رزمنده پیشکسوت به گفت‌وگو نشستیم تا روایت‎های او را از بودن در کنار شهید بشنویم. بخش اول این مصاحبه پیش از این منتشر شده است، هم اکنون بخش دوم و پایانی این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. ‎

درخشش شهید قجه‌ای در سپاه دزلی

بیشترین درخشش حسین در سپاه دزلی بود. دزلی هم منطقه وسیعی را در بر می‌گرفت. از تنگه دزلی شروع، از راست به ملخ‌خور و دالانی، از بالا به منطقه تته و از جنوب به قلعه بروسکه و پاسگاه شهدا و اورامانات کشیده می‌شد که عملیات‌های متعدد و بزرگی در این منطقه انجام شد، که از جمله آن می‌توان به عملیات محمد رسول الله اورامانات، تسخیر تته یا عملیات قلعه بروسکه اشاره کرد. هفت عملیات خوب با محوریت حسین در همین محدوده انجام شد. ارتباط ما تا سال 60 ادامه داشت. اوایل سال 60 در همان کردستان حسین مسوول سپاه دزلی و من معاون حسین بودم. من در درکی و حسین در خود سپاه دزلی در شهر مستقر بود.

حسین آدمی بود که هرکجا پا می‌گذاشت حتی همین عملیات بیت المقدس منشا اثر بود. در دنیا مرسوم است فرمانده در ستاد یا مقر هدایت نیروها می‌نشیند ولی در جنگ ما برعکس بود، فرماندهان در دفاع مقدس جلو می‌رفتند و به رزمندگان می‌گفتند بیا و حسین هم همینطور بود. چون کشتی گیر بود و قهرمانی استانی هم در اصفهان داشت هیکلش چغر و بد بدن بود. قد زیاد بلندی نداشت ولی سر و سینه‌اش بسیار پر بود و مثل یک قوچ از ارتفاعات بالا می‌رفت برای همین همیشه در جلوی نیروها حرکت می‌‎کرد و سر ستون خود حسین می‌شد. مواقعی هم که می‌خواست کناره‌های ستون را جمع کند به من می‌گفت.

از زمانی که به جبهه آمد مرخصی هم نرفت. پدرش برای دیدنش به جبهه آمد. پدرش هم جثه خودش و از نظر اخلاقی مثل حسین بود. پدرش وقتی آمد، گفت من تفنگچی هستم یک تفنگ برنوی کوتاه با خودش آورده بود، با اینکه او را آوردیم پیش خودمان ولی نماند و گفت من آمده‌ام بجنگم. او را سمت دالانی فرستادیم. پادگانی داشتیم که مدتی در آنجا ماند. اولین عملیاتی که حسین پدرش را در آن شرکت داد عملیات تصرف قلعه بروسکه بود. این قلعه ماجرای جالبی داشت. بروسکه یعنی برق. این منطقه ارتفاع کله قندی‌ای بود که در هنگام بارندگی الکتریسیته در آن به جریان می‌افتاد و حتی نمی‌توانستیم دست به اسلحه ببریم و سر همین موضوع چند تلفات داشتیم. طرح عملیات را خود حسین داد. از محلی‌ها سوال کردیم و فهمیدیم شب‌هایی که باران می‌آید به دلیل ایجاد الکتریسیته ضد انقلاب از ارتفاعات به پایین سرازیر می‌شوند. تصمیم بر این شد در یک شب بارانی وقتی ضد انقلاب به پایین آمد ما ارتفاعات را تصرف کنیم. همین اتفاق افتاد و ما توانستیم قلعه بروسکه را آزاد کنیم. بعد سه روز بارندگی وقتی ضد انقلاب به منطقه آمدند ما را دیدند تعجب کردند.

پیروزی عملیات بیت المقدس را مدیون حسین هستیم

ما پیروزی عملیات بیت المقدس را مدیون حسین هستیم و مطمئنم اگر مقاومت حسین و نیروهایش نبود خرمشهر آزاد نمی‌شد. گاهی اوقات از برخی وقایع به راحتی می‌گذریم در حالیکه موضوع مهم است. حسین با مقاومتی که کرد، نشان داد از همه چیز گذشته، باید گفت او با کاری که انجام داد زمینه را فراهم کرد تا نیروهای دیگر به خرمشهر برسند. حسین پل پیروزی خرمشهر بود.

حسین پل عبور رزمنده‌ها برای آزادی خرمشهر شد/ پیروزی در عملیات را مدیون هستیم

تصویر پیش رو مربوط به قبل از عملیات قوچ سلطان در اتاق خودمان است ارتفاعی در شمال غرب زریوار مشرف به دشت‌های شیلر که منطقه‌ای سوق الجیشی محسوب می‌شد. این تصویر را یک بعد از ظهر گرفتیم و قرار شد هرکس شهید شد مابقی عکس را برای خانواده‌اش بفرستند. نفر اول از بالا سمت چپ شهید علی اصغر شمس فرمانده گردان علی اصغر لشکر 10 سیدالشهدا و فرمانده گردان 3 پادگان ولیعصر (عج) است. نفر کنار او «عزیز خوه» است که در قصر شیرین با مرحوم مصطفوی اسیر شد اما در بین راه توانست از دست عراقی‌ها فرار کند، عکس معروفی وجود دارد که رزمنده‌ای خمپاره در زیر بغلش گیر کرده، آن تصویر متعلق به عزیز است، نفر بعدی اسحاقی است که یکی از مدیران کشتیرانی است. بعدی هم شهید غلامی است که در کنار حسین نشسته است و کنار حسین هم من هستم.

حسین پل عبور رزمنده‌ها برای آزادی خرمشهر شد/ پیروزی در عملیات را مدیون هستیم

شهادت پاداش مجاهدت‌های حسین بود

شهادت هدف نیست بلکه پاداش اعمال انسان است، خداوند شهادت را در تجلیل از کار انسان قرار داد چرا که بالاترین مقام نزد خداوند شهادت است با زحماتی که حسین کشید لایق شهادت شد و این پاداش خدا به او بود چون با اخلاص وارد کارزار شد. اهل غرور نبود. زمانی که حاج احمد در دوکوهه او را به عنوان فرمانده گردان معرفی کرد خجالت می‌کشید برای بچه‌های گردانش سخنرانی کند. همیشه سرش پایین بود و همیشه حالت خاص خودش را داشت، حتی توی عکسی هم که گرفتیم به اصرار گفتم به دوربین نگاه کن.

شهید قجه‌ای فرد درونگرایی بود، چیزی را بروز نمی‌داد. اگر قرار باشد خدا مقام شهادت را نصیب امثال حسین نکند نصیب چه کسی کند. از نظر شجاعت، اخلاص، اعتقاد هر آنچه دیگر شهدا داشتند را داشت، بسیار دلیر و شجاع بود و یک بار ندیدم از چیزی یا از دشمن بترسد، واهمه‌ای در دلش نبود. ما که با او کار کردیم نتوانستیم او را بشناسیم چرا که حسین متعلق به این دنیا نبود.

انتهای پیام/


منبع : دفاع پرس