در روزگاری به سر می بریم که جماعت معروف به سلبریتی اعم از هنرمند و بازیگر و فوتبالیست و ورزشکار از شبکه های اجتماعی به سود منافع خویش و یا برای القای اهداف و برنامه های مطلوب خود نهایت استفاده را می برند و در این میان ، چندان به چند و چون فرهنگ عمومی از این منظر توجهی ندارند.
القصه آن که در شرایط فعلی سبک زندگیِ معرفی شده از سوی برخی از فوتبالیستها و بازیگران سینما و تلویزیون در صفحات شخصیشان در شبکههای اجتماعی که این روزها بیش از پیش با چاشنی تبلیغاتِ تجمل محور همراه شده، به یک مساله تاثیرگذار در قواره فرهنگی تبدیل گشته که بی شک، کم توجهی یا بی توجهی به آن ،توأم با تبعات ناگواری برای جامعه خواهد بود.
حال بماند که در این گیر و دار و به خصوص در کوران برخی مباحث اجتماعی و ملی، اظهارنظرهای عمدتاً شاذ این جماعت منجر به دردسرهایی شده که نه فقط خود آنها بلکه مردم بی گناه را درگیر خود ساخته است.
تبلیغ لوازم آرایش و دکوراسیون و فلان برند لباس و کیف و کفش از سوی بازیگران زن و نیز تبلیغ خودرو و دیگر اقلام و کالاها از سوی این افراد در صفحات اجتماعی ،این روزها بیداد می کند و این در حالی است که همین نمایش تجمل گرایی از یک سو و تبلیغات پردامنه در شکل دهی مخرب به فرهنگ عمومی و ایجاد نیاز کاذب در بین نسل جوان خصوصاً دختران جوان بسیار موثر بوده است.
در این میان، هر چند که تبلیغات سلبریتیها برای کالاهای تجاری، چندسالی است که تا حدود زیادی رسمیت یافته تا آن جا که حتی به تلویزیون و بنرهای شهری هم راه پیدا کرده اما با این وجود، مخاطب این قبیل تبلیغات، به طور ضمنی از قرارداد دوسویه میان صاحب برند و تبلیغکننده آگاه است؛ قراردادی که اتفاقاً فقدان آن در شبکههای اجتماعی، برای صاحبان کالاهای تجاری تبدیل به فرصت برای سوداگری بیشتر شده است.
از سوی دیگر قرارگرفتن پستهای تبلیغی در میان انبوهی از پستهایی که بازتابدهنده فعالیتهای روزمره، علایق، خستگیها و نظرات صاحب صفحه می باشد، برای دنبالکنندگان این تصور را ایجاد میکند که آنها هم برای مطرح بودن و لاکچری زندگی کردن باید از این سبک و سیره تبعیت نمایند و حال آن که واقعیت های اقتصادی جامعه و وضعیت فرهنگی بایسته، چیز دیگری است.
واقعیتی که وجود دارد این است که تشدید این سبک فعالیتها در صفحات شخصی برخی بازیگران در شبکههای اجتماعی حکایت از آن دارد که رویکرد آنان به شکل تعامل با دنبالکنندگانشان به مرور زمان تغییر یافته به این معنا که آنان حالا مخاطبانشان را مصرفکنندگان بالقوهای میدانند که بدون توجه به رسمی یا غیررسمی بودن تبلیغ، به سراغ برندها و کالاها خواهند رفت و در نتیجه رشد کسبوکار این تجارتها، مقادیری هم نصیب تبلیغکنندگان خواهد شد؛ به تعبیر یکی از کارشناسان اقتصادی، این شیوه تبلیغات البته این حُسن را برایشان به همراه دارد که باتوجه به حواشی، انتقادها و محدودیتهای تبلیغکنندگان رسمی کالاها و برندهای تجاری، برای سلبریتی دردسری هم ایجاد نمیکند و البته با تأثیر ناخودآگاه بر دنبالکنندگان صفحات از طریق الگوسازی تجمل، فروش بالاتری را هم میسر میکند.