تاریخ : 1398,چهارشنبه 05 تير13:27
کد خبر : 67647 - سرویس خبری : اخبار

روایت یک فرزند شهید از ۳۰ سال زخم زبان


روایت یک فرزند شهید از ۳۰ سال زخم زبان

من این زخم زبان‌ها و نیش و کنایه‌ها را به جان خریدم و گلایه این مردم را به پدرم کرده‌ام که کاش مردم قدر ایثار و خون تو را می‌دانستند.


فاش نیوز- "زهرا جباری" فرزند شهید :داوود جباری" طی گفت و گویی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه به نظر شما فرزندان شهدا از جمله خودتان چه وظیفه ای دارد، اظهار داشت:من به عنوان فرزند شهید وظیفه دارم پاسدار خون پدرم باشم و اول خودم و فرزندانم را به راه خدا، امام و پدرم هدایت کنم و بعد در جامعه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را به عنوان یک فرزند شهید رواج دهم. هرچند با این جنگ نرم دشمنان مردم دیگر گوش شنیدن نصیحت و امربه‌معروف را ندارند، ولی وظیفه ما نباید از یادمان برود. امروز که فکر می‌کنم می‌بینم اینکه پدر اصرار داشت از خود یادگاری بر جای بگذارد شاید برای این بوده که من ادامه‌دهنده راه ایشان و شهدایی باشم که به خاطر امنیت ما و کشورمان جانانه جنگیدند و خود را فدای این سرزمین مقدس و مردمانش کردند. من تا آنجا که توانسته‌ام سعی کرده‌ام خواسته‌های پدرم را در مورد تحصیل و اخلاق و ایمان و خدمت در جامعه برآورده نمایم. اگر خودش بود و سایه مهربانش را روی سرم داشتم، شاید بهتر از این‌ها او را راضی می‌کردم و باعث افتخارش می‌شدم.
 
 

 
این فرزند فرزند شهید که با جوان گفت و می کرد،افزود: برخی از مردم قدر خون شهدا و احترام به خانواده‌هایشان را نمی‌دانند. من و مادرم در این ۳۰ سال بسیار حرف‌ها و زخم زبان‌ها را شنیدیم. در زمان تحصیل و دانشگاه همیشه کنایه داشتن سهمیه را شنیدم، در طول زندگی هرچه را که خودم با تلاش و زحمت به دست آوردم مردم به خاطر فرزند شهید بودن و لطف بنیاد شهید و داشتن سهمیه دانستند. من این زخم زبان‌ها و نیش و کنایه‌ها را به جان خریدم و گلایه این مردم را به پدرم کرده‌ام که کاش مردم قدر ایثار و خون تو را می‌دانستند.
پدرم و امثال پدرم رفتند و خانواده‌های خود را تنها گذاشتند؛ چه دختران و پسرانی در انتظار و حسرت دیدن صورت پدر ماندند، در حسرت ماندند تا آرامش به دست بیاید. تا ایران، سوریه‌ای دیگر نشود. امیدوارم من بتوانم راه پدرم را ادامه دهم و اجازه ندهم قطره‌ای از خونش پایمال شود. به امید پیروزی اسلام در همه دنیا و ادا کردن حق واقعی شهدای عزیز کشورمان.
 
فرزند شهید جباری همچنین درباره  وصیتنامه پدرش نیز گفت: پدرم در آخرین لحظات و قبل از عملیات نامه‌ای به عنوان وصیتنامه نوشت که به دست ما رسیده است. پدرم نوشته بود:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
خدمت مادر مهربان و همسر و خانواده‌ام سلام می‌رسانم. درحالی این وصیتنامه را می‌نویسم که با دوستان منتظر حمله هستیم. اینجا حال و هوای دیگری دارد و هیچ‌کس به غیر خدا فکر نمی‌کند. همگی منتظر فرمان حمله هستیم. مادر جان اگر شهید شدم ناراحت من نباشید، چون شهادت در راه خدا افتخار ماست. مادر جان زحمت‌هایی که برای من کشیدی حلال کن. اگر ناراحتی از من داری مرا ببخش. برای امام دعا کنید، چون هرچه افتخار داریم از امام داریم. برای پیروزی اسلام در همه دنیا دعا کنید. ان‌شاء‌الله صدام سرنگون شود و راه کربلا باز شود. از همسرم خواهش می‌کنم که ناراحت نباشد و از فرزندم به‌خوبی نگهداری و تربیت کند. برای همه شما صبر و اجر آرزو می‌کنم. از همسرم می‌خواهم که اگر نتوانستم آن‌طور که باید و شاید در خانه حق سرپرستی خود را ادا کنم مرا ببخشند. خدا اجر این زحمات را به شما بدهد. به همه دوستان و برادران و خواهران سلام برسانید و از خدا می‌خواهم که مرا و همه ما را ببخشد ان‌شاءالله. والسلام
دوستدار شما داوود جباری
برگرفته از جوان