تاریخ : 1398,دوشنبه 17 تير16:08
کد خبر : 68032 - سرویس خبری : فضای مجازی

به گمنامی امروزشان نگاه نکنید!



چند سال قبل، خانم یاماگیشى که ژاپنى است با هزینه B.B.C فارسى به ایران آمد و در ایران با ١٨٦ مادر شهید دیدار و مصاحبه کرد.

خانم یاماگیشى وقتى به ژاپن برگشت از ناکامى سفر خود سخن گفت.
او گفت: من در این سفر به دنبال مادران شهداى ناراضى در جنگ عراق و ایران بودم پروژه‌اى را که B.B.C فارسى برایش تعریف کرده بود، همین بود: "مادران شهداى ناراضى"

او وقتی به ژاپن برگشت اهداف و مأموریت خود را با یک مصاحبه لو داد و در ادامه گفت: در بین این همه مادرانى که یک تا چند فرزند خود را در جنگ از دست داده بودند، حتى یک مادر شهید ناراضى پیدا نکردم این پژوهشگر ژاپنى زمانى تحت تأثیر مادران شهداى ایرانى قرار گرفت که در تهران به دیدار یک مادر شهید ژاپنى خانم یونیکو یامامورا رفت.
 این جاسوس انگلیسیِ ژاپنی الاصل گفت: در ایران حتى تنها مادر شهید ژاپنى جنگ عراق با ایران هم افتخار مى‌کرد که فرزندش در راه اطاعت از ولایت فقیه راه حق را برگزیده و شهید شده است.
مادران شهدا محو در عشق الهی و مصداق "رضی اللّه عنهم و رضوا عنه" هستند.

به گمنامی امروزشان نگاه نکنید!
 روزی نام‌دار و نام‌آور شهر و دیار خود بودند! به این ۴ تکه استخوان نگاه نکنید!
 روزی رعناترین جوانان نسل خود بودند! یکی‌شان دانشجو بود و آن دیگری کارگر! یکی شاگرد بازار بود و دیگری از طلاب علوم دینی! و یکی هم لابد کشاورز و بچه دورافتاده‌ترین روستاها!

جنگ اما آزمون مردان خدا شد تا این لاله‌های میهن، دست از جان شیرین بشویند! یا باید وطن را تکه‌تکه می‌دیدند یا باید تن خود را! انتخاب‌شان دومی بود! رفتند! با کوله‌باری از ایمان! یکی‌شان شهید فتح‌المبین شد و پیکرش ماند در دشت عباس! یکی‌شان با قایق عاشورا ماند در دل گل و لای هور! یکی‌شان مجنون خورشید جزیره شد! یکیشان رمل‌نشین وادی مقدس فکه شد! و هر یک، جایی و جبهه‌ای!

حالا اما به همت بچه‌های تفحص، باز هم گروه دیگری از این مردان آسمانی به شهر برگشته‌اند!
از آن روز که ما حتی برای تهیه سیم‌خاردار هم مشکل داشتیم، تا امروز که سامانه سوم خردادمان دنیا را مات و مبهوت کرده؛
از آن روز که در گیر و دار تیر و ترکش‌های ۲ کربلای ۴ و ۵ بودیم، تا امروز که به همان راحتی مشهد، کربلا می‌رویم؛
از آن روز که در کوچه‌های تنگ و تاریک باید دنبال توپ هفت‌سنگ می‌دویدیم، تا امروز که معروف اول والیبال دنیاییم؛
از آن روز که تجهیزات پزشکی‌مان بعضا کفاف جراحت رزمندگان غیورمان را نمی‌داد، تا امروز که در سلول‌های بنیادی و نانو و مغز و اعصاب و قلب، مفتخر به عالی‌ترین پیشرفت‌ها هستیم؛
از آن روز که هر شب، موشک می‌خوردیم، تا امروز که فوق مدرن‌ترین و گران‌ترین پهپاد کاخ سفید هم ذیل قدرت نظامی ما تعریف می‌شود؛

همه و همه را مدیون همین شهداییم! هر جا دختر و پسر ایرانی، خوش می‌درخشد و پرچم مقدس وطن را بالا می‌برد، این از صدقه‌سر جوانانی است که دست از جان شیرین شستند و رفتند!

نمی‌گویم مشکل نداریم لیکن نیک اگر بنگری، همه مشکلات‌مان از فاصله‌ای است که میان ما و شهدا افتاده!

اگر در حوزه رعایت بیت‌المال و مراقبت از اخلاق اقتصادی، گاه روبه‌رو با اخبار روی مخی چون فیش‌های نجومی می‌شویم، این یعنی جدایی فلان مسئول و بهمان متصدی از شهدایی که با پوتین پاره می‌جنگیدند تا اندازه یک پوتین، یک لباس، یک قاشق و یک بشقاب، کمتر از سفره انقلاب بردارند!