تاریخ : 1398,شنبه 16 شهريور15:56
کد خبر : 69367 - سرویس خبری : مسائل و مشکلات ایثارگران

رزمنده ای این روزها در امواج سختی ها!



بی نام - من دختری 28 ساله هستم. پدرم ایثارگر با سابقه ی 24 ماه خدمت در جبهه هستن. پدرم کارمند نیستند و ما چهار تا فرزند هستیم. از نظر مالی در زندگی خیلی خیلی فشار داشتیم. چندین دوره مستاجر بودیم و به تازگی با کمک قرض یک اپارتمان خریدیم. می خواستم بگم بارها شده پای حرفای پدرم نشستم که تو چه شرایط سختی سربازی کرده و به کشورش خدمت کرده. چندین عکس داره که تمام همرزم هاش شهید شدن. توی کردستان عراق چندین عراقی متجاوز و کشتن. درسته که اونقدر جراحت بر نداشته تا جانباز باشه ولی... برای کشورش از جانش هزینه کرده.

 مادربزرگم می گفت که دیگه امیدی به برگشتنش نداشتیم. اما خب حالا واقعا" براش سخته تامین هزینه های خانواده مخصوصا" بعد از اینکه رماتیسم و آرتروز گرفته. خدا میدونه چقدر من و مامانم خوشحال شدیم شنیدیم که قراره یه حقوقی بهمون پرداخت یشه. همه ی کاراشم کردیم و نامه هایی که برای پیگیری وضعیت استخدامی بابا بود و بردیم ولی هنوزم که هنوزه خبری نیست. مامانم پول بدونه دندون پر کردن نداره. قرص های رماتیسم بابام و به زور می خریم. مامانم گوشواره شو فروخت برای هزینه ی زندگی. و الان کلی قرض داریم.

ما که دستمون به جایی نمی رسه ولی ققط خواستم بگم من حلال نمی کنم هر کسی که حق ما رو خورده و هر کسی که باعث شده حقمون خورده بشه. خدای بزرگم شاهده و من به عنوان فرزند بزرگ خانواده شاهد چه سختی هایی بودم. به خدای بزرگم قسم که نمی گذرم و هر زمانی باشه به پیشگاه خدا عارض میشم.

این جانبازان عزیز بالای 25 درصد فقط این و می خوام بگم که ما تا حالا هیچی نگرفیتم. هیچ امتیازی نداشتیم. هیچی و خدا شاهده من حلال نمی کنم.


کد خبرنگار : 20