تاریخ : 1398,پنجشنبه 30 آبان13:41
کد خبر : 70784 - سرویس خبری : اخبار

وحشت حامیان داخلی اراذل آشوبگر از افشای هویت خود!



 
روز یک‌شنبه هفته جاری جمعی از اصلاح‌طلبانی چون محسن آرمین، سعید حجاریان، عبدالله رمضان‌زاده، شهیندخت مولاوردی دستیار سابق حسن روحانی، الهه کولایی و... با صدور بیانیه‌ای شبیه به بیانیه‌های سلطنت‌طلبان و منافقین، بازهم جای شهید و جلاد را عوض کردند.

در حالی‌که علاوه ‌بر اعترافات ضدانقلاب خارج‌نشین، لیدرهای دستگیرشده در حوادث اخیر نیز به ارتباط با دشمن و اقدام سازماندهی‌شده اعتراف کرده‌اند، اصلاح‌طلبان در بیانیه خود، مقابله با اغتشاشگران را حمله به مردم بی‌دفاع خوانده و نیروهای انتظامی و بسیجی شهید و زخمی داده در این چند روز را جنایتکار معرفی کرده و بی‌شرمانه خواستار مجازات آنها شده‌اند! جالب آنکه حجاریان همچنان در نوشته‌هایش جلادان سازمان منافقین را مجاهدین می‌نامد.
حامیان داخلی جریان «نفاق»، که سال‌هاست از پشتوانه‌ آشوب خیابانی، با محوریت عناصر ایران‌ستیز و مزدور بیگانه، به‌عنوان «برگ چانه‌زنی» و «تهدید نظام» استفاده می‌کنند، این‌بار دیگر همه‌ ملاحظات و پرده‌پوشی‌های منافقانه را کنار نهادند و بار دیگر، بدون اینکه کوچک‌ترین‌ اشاره‌ای به نقش ‌اشرار مسلح و سازمان‌یافته در فتنه‌گری کنند، خواستار مجازات حافظان نظم و امنیت کشور شدند تا پیوندهای مشکوک خود را که عقبه‌ای بیش از سه دهه و دست‌کم از زمان پرونده انفجار نخست‌وزیری دارد از همیشه آشکارتر کنند.
در بیانیه وقیحانه شخصیت‌های اصلاح‌طلب که از شدت وقاحت و بی‌شرمی ‌آنان حتی رسانه‌های اصلاح‌طلب داخلی نیز از انتشار آن ابا داشتند و روز گذشته رسانه‌ای شده، اصلاح‌طلبان با وقاحت هرچه تمام‌تر، حضور حداقل ۲۲ ساله خود در سطوح کلان اجرایی دولت‌های پس از امام راحل به‌ویژه نقش استثنایی‌شان در روی کار آمدن دولت بی‌تدبیر روحانی را نادیده گرفته و علت اعتراضات مردم را به مشکلات حاکمیت در گذشته ربط داده‌اند. به‌عنوان نمونه شهیندخت مولاوردی دستیار سابق رئیس‌جمهور، به‌جای پاسخگویی درباره عملکرد دوران مسئولیتش، طلبکار نظام شده است.
امثال تاجزاده، حجاریان، آرمین و جلایی‌پور که از دی‌ماه ۹۶، با گروکشی آن آشوب‌ها، از هر فرصتی برای تهدید نظام استفاده کرده‌اند، در این بیانیه، ضمن باج‌خواهی از نظام و تکرار خواسته‌ «حذف نظارت استصوابی» با هدف تداوم قدرت و نفوذ این جریان و متحدان آن در ساختار سیاسی، حرف نهایی خود را در یک جمله می‌زند: «و نیز با عادی‌سازی روابط خارجی بساط تحریم‌ها را جمع کنند.»
این خلاصه و عصاره‌ همه این سناریو است که آشوب ‌اشرار مسلح و سازمان‌یافته را هم باید ذیل آن تعریف کرد: تسلیم و کرنش در برابر خواست‌های نامشروع و زورگویانه نظام سلطه. و همین یک جمله، هم پیوندهای حقیقی و هم اهداف و مطامع اصلی این محفل و متحدان آن را به خوبی نشان می‌دهد.
طنز تلخ ماجرا آنجاست که این جماعت ‌اشرافی صاحب ثروت و قدرت، خود را کنار مردم جا زده‌اند. آیا اگر یکی از برج‌ها و ساختمان‌های شرکت‌های خصوصی و دولتی متعلق به همین افراد در آتش اغتشاشات می‌سوخت، همین‌گونه از اراذل اجاره‌ای دفاع می‌کردند؟
اقدام وقیحانه این عده در حمایت از اراذل اجاره‌ای و همراهی با آنان در آتش‌افروزی و قتل و غارت مردم، این احتمال را قوت می‌بخشد که با دستگیری اراذل آشوبگر، از افشای دست‌های پشت‌پرده خود در آشوب‌های اخیر مضطرب شده‌اند و نگرانند که مبادا اراذل بازداشت شده از ارتباط این عده از مدعیان إصلاحات با سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی بیگانه پرده بردارند.